برنامه ‏ریزی یعنی نقشه موفقیت

زندگی مثبت: وقتي واژه «برنامه ‏ريزي» را مي‏شنويم شايد اين تصور برايمان تداعي شود که بايد کار و تکنيک خاصي را انجام دهيم و انجام آن قطعا مشکل خواهد بود. در صورتي که تمام امور کوچکي که در طول روز انجام مي‏دهيم، نوعي برنامه‏ ريزي هستند… درحقيقت برنامه ‏ريزي، فرايندي براي رسيدن به اهداف است […]

برنامه ‏ریزی یعنی نقشه موفقیت - 2 - - برنامه ریزی رژیم
امتیاز کاربرها

زمان مطالعه 9 دقیقه

تعداد بازدید 2519

تاریخ انتشار

برنامه ‏ریزی یعنی نقشه موفقیت - 4 - - برنامه ریزی رژیم

زندگی مثبت: وقتي واژه «برنامه ‏ريزي» را مي‏شنويم شايد اين تصور برايمان تداعي شود که بايد کار و تکنيک خاصي را انجام دهيم و انجام آن قطعا مشکل خواهد بود. در صورتي که تمام امور کوچکي که در طول روز انجام مي‏دهيم، نوعي برنامه‏ ريزي هستند… درحقيقت برنامه ‏ريزي، فرايندي براي رسيدن به اهداف است که با توجه به فعاليت‏ها مي‏تواند بلندمدت، ميان‏مدت يا کوتاه‏مدت باشد. براي مديراني که در جستجوي حمايت‌هاي بيروني هستند، برنامه‏ ريزي، مهم‏ترين و کليدي‌ترين سند براي رشدشان است. برنامه‏ ريزي نقش مهمي در کمک به جلوگيري از اشتباهات يا تشخيص فرصت‏هاي پنهان بازي مي‏کند و تا حدودي در پيش‏بيني و ساختن آينده کمک‏ کننده است و پلي است بين آنجايي که هستيم و آنجايي که مي‏خواهيم برويم.

واقع‏ بينانه بنگريد

بسياري از افرادي که در مقاطع مختلف زندگي با شکست يا اشتباهاتي مواجه مي‏شوند، عوامل خارجي را در شکل‏گيري آن موثر مي‏دانند، اما واقعيت چيز ديگري است. تا چه زماني مي‏توان عوامل خارجي چون جامعه، والدين، اطرافيان، دوستان و… را در شکست‏ها يا ناکامي‏هايمان مقصر بدانيم. اگر کمي منطقي فکر کنيم و بازخوردي از کارهايمان داشته باشيم، قطعا متوجه خواهيم شد که در کجاي مسير خودمان مقصر بوده‏ايم، چه زماني جسارت به خرج نداده‏ايم يا آنطور که بايد و شايد براي انجام کاري اراده نکرده‏ايم که در نهايت باعث از دست دادن مجال‏ها شده است.

براي رسيدن به اين هدف، بايد حساب خودمان را با خود مشخص کنيم و ببينيم آيا تا به حال توانسته‏ايم انسان موفقي باشيم؟ بعد از آن بازخورد، اصلاح مسير انجام دهيم يعني اگر دچار ضعف هستيم آن را بپذيريم و درصدد اصلاح آن بربياييم و از انسان‏هايي که الگوي مناسبي براي جامعه و اطرافيان هستند و يا از يک مشاوره متخصص براي ادامه راه بهره بگيريم.

اگر به مدت 30 يا 40 سال است که با پيروي از برنامه قبلي به اينجا رسيده‏ايم قطعا صد سال آينده نيز در همين نقطه خواهيم بود. پس اگر هدفتان والاتر از اين است، بايد راه ديگري را پيش بگيريد و برنامه ‏ريزي خاصي براي زندگي‏تان داشته باشيد و از ابزارهاي ديگري براي رسيدن به هدفتان کمک بگيريد. امروزه مهارت‏هاي زندگي، يکي از فنون، تکنيک‏ها و مباني است که هر انساني بايد آن را ياد بگيريد تا بداند چگونه زندگي کند. برنامه ‏ريزي يعني نقشه موفقيت

با مهارت‏ها به برنامه‏ ريزي موفق دست يابيد

اکثرا براي اينکه چگونه کار کنيم و انسان، مدير، مهندس، معلم يا پزشک موفقي باشيم، پرورش يافته?ايم درحالي که کسي به ما ياد نداده است چگونه همسر، ولي يا فرزند موفقي براي والدين يا حتي همسايه يا شهروند خوبي باشيم. اين کار مستلزم اين است که مهارت‏هاي زندگي اجتماعي خانوادگي را ياد بگيريم.

برنامه ‏ريزي يعني نقشه موفقيت

براي دستيابي به مهارت‏هاي زندگي فرد بايد چگونگي برقراري ارتباط و فکر کردن را بياموزد. حتي بايد ياد بگيريد در طول زندگي با چه کساني در تماس باشد تا فکر او در جهت درست و به سمت تعالي حرکت کند. شايد اين سوال پيش بيايد که برنامه‏ ريزي چه ارتباطي با اين مساله دارد. بايد گفت ذهن انسان در محيط شکل مي‏گيرد.

همکلاسي، همسفر، همسايه دوست و همگي کساني که با ما به نوعي همگوني ايجاد مي‏کنند در برنامه ‏ريزي و دستيابي ما به اهدافمان تاثيرگذارند و گاهي نقش کاتاليزور را ايفا مي‏کنند؛ درحقيقت آنها با اين نقششان حرکت ما را در رسيدن به اهداف متعالي تسريع مي‏بخشند. پس نبايد فراموش کرد که همه عوامل چه در حاشيه و چه در دايره زندگي، در رسيدن به اهداف و داشتن يک برنامه‏ ريزي صحيح موثرند حتي آن پرنده خوش‏آوازي که روي درخت نشسته است. از اين رو بايد چشم‏ها را خوب باز کرد و ديد چرا گاهي حوصله برنامه ‏ريزي نداريم يا دچار اشتباه مي‏شويم. اکثر افرادي که حوصله‏اي براي برنامه‏ ريزي ندارد عوامل موثر در آن (که اغلب در حاشيه هستند)، را بي‏تاثير مي‏دانند، درحالي که چنين نيست.

فردي که بدون برنامه پيش مي‏رود خود را قرباني هر حادثه و اتفاقي مي‏کند و اجازه مي‏دهد هر کسي براي او برنامه‏ ريزي کند. وقتي فردي برنامه‏ ريزي براي زندگي خود نداشته باشد به جايي نخواهد رسيد و در مسير زندگي هر کس او را به مسيري هدايت خواهد کرد که در نهايت باعث گمراهي او خواهد شد.

برنامه ‏ريزي يعني نقشه موفقيت

در حال حاضر بسياري از افراد تحصيلکرده و سرمايه‏ دار جامعه سردرگم هستند و زماني که جوياي حالشان هستي با اين کلمات مواجه مي‏شوي «نمي‏دانم» يا «به هم ريخته ‏ام.» وقتي به زندگي و افکار آنها نزديک مي‏شوي مي‏بيني اصول مديريت آنها مغاير با «بسيج منابع» است. بسيج منابع يعني گردآوري، نزديک کردن و به کارگيري منابع انساني (شامل اعضاي خانواده، دوست، همکلاسي، استاد و همسايه …)، سرمايه مالي، ابزارها و امکانات فرصت‏ها و توانمندي‏ها که همگي باعث مي‏شوند بتوانيم وزنه تصميمان را در ترازوي برنامه‏ ريزي سنگين کنيم.

گاهي افراد شبيه پر هستند که با هر وزش به هر سمتي سوق پيدا مي‏کنند، درحالي که در مقابل آنها افرادي هم هستند که همچون سنگ مقاومند. اينها افرادي هستند که ياد گرفته‏اند با به کارگيري بسيج منابع، استفاده از اهرم‏ هاي ديگران، اهرم فکر اعضاي خانواده و دوستان و… چگونه وزن خود را در برنامه‏ ريزي زياد کنند.

 

امتیاز کاربرها
    به اشتراک بگذارید
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*