شاید بدنم هنوز چاق باشد اما به همین شکل نمی ماند

وقتی شنا کردن را شروع کردم 3 سالم بود. زمانی که شنا کردن را متوقف کردم 14 سالم بود. اولین باری که به استخر رفتم را به یاد ندارم اما احساس اولین باری که زیر سطح آب قرار گرفتم را خوب به خاطر دارم. دست هایم آب را شکافت، پاها صاف و با قدرت به […]

شاید بدنم هنوز چاق باشد اما به همین شکل نمی ماند - 1 - چاق - رژیم لاغری
امتیاز کاربرها

زمان مطالعه 9 دقیقه

تعداد بازدید 2479

تاریخ انتشار

شاید بدنم هنوز چاق باشد

وقتی شنا کردن را شروع کردم 3 سالم بود. زمانی که شنا کردن را متوقف کردم 14 سالم بود.

اولین باری که به استخر رفتم را به یاد ندارم اما احساس اولین باری که زیر سطح آب قرار گرفتم را خوب به خاطر دارم.

دست هایم آب را شکافت، پاها صاف و با قدرت به جلو هدایتم می کرد.

اما تنها یک مشکل وجود داشت. چاق بودم.

در یک آن احساس انرژی، قدرت، آسودگی و آرامش داشتم.

هر گونه نگرانی که تا قبل از آن داشتم دیگر زیر آب نمی توانست به من برسد.

همین که شروع به شنا کردم، دیگر نتوانستم متوقفش کنم.

در یکی از استخرهای نزدیک خانه عضو تیم جوانان شنا شدم و در نهایت مربی شدم.

در مسابقات به خوبی تیمم را کمک می کردم.

هرگز به اندازه زمانی که شنا می کردم احساس قدرت نداشتم.

بنابراین در هر فرصتی که به دست می آوردم شنا می کردم.

اما تنها یک مشکل وجود داشت. چاق بودم.

من با زخم زبان های معمول روبرو نبودم، کسی از هم کلاسی ها برایم نام نگذاشته بود و یا بی پرده به بدنم انتقاد نمی کردند.

هیچ کس در استخر نظری درباره سایز بدنم نمی داد.

اما وقتی خارج از آب بودم، غرق در دریایی از صحبت درباره رژیم غذایی ، تثبیت وزن و خانم هایی می شدم که نگران بودند مبادا آنقدر وزنشان بالا باشد که نتوانند لباس مورد علاقه شان را بخرند.

من دختر نوجوانی بودم و همه جا صحبت از برنامه غذایی می شنیدم:

” اگر این 3 کیلو را کم نکنم دیگر از خانه بیرون نخواهم رفت.”

” من هرگز لباس شنا نخواهم پوشید کسی از دیدنم خوشش نمی آید.”

وقتی دیگران درباره این موضوعات صحبت می کردند و من می شنیدم صورتم از خجالت قرمز می شد.

گویا همه فکر می کردند بدنشان فوق العاده چاق است. و من از همه آنها چاقتر بودم.

بعد از گذشت مدتی و زمانی که به دوره راهنمایی و دبیرستان رسیدم به مرور متوجه شدم ظاهر بدنم برای کسانی که اطرافم هستند غیر قابل قبول است –

مخصوصا در لباس شنا. و اگر بدنم دیده نشود، بدون شک حرکت هم نخواهد کرد.

بنابراین دیگر مانند گذشته مرتب شنا کردن را کنار گذاشتم.

بلافاصله متوجه آنچه با ترک شنا از دست دادم نشدم.

عضلاتم کم کم شل شدند و از آن آمادگی قبلی که داشتند خبری نبود. نفسم کم شده بود.

آن احساس آرامشی که در گذشته داشتم جای خود را به ضربان بالای قلب و اضطراب داده بود.

حتی در بزرگسالی هم سال ها از استخر و ساحل دوری کردم اگر هم جایی می خواستم وارد آب شوم ابتدا از اینکه کسی نباشد مطمئن می شدم.

از ترس مورد تمسخر قرار گرفتن گویی یک فرشته محافظ چاقی با خود داشتم که دائم می گفت: نترس آنها نمی خندند، قسم می خورم.

نا امیدانه به دنبال جایی امن برای خود می گشتم که دنیا نمی خواست آن را برایم مهیا کند.

ناخواسته به دنبال لباس شنایی رفتم که سایزم باشد و متوجه شدم لباس های سایز من بسیار بزرگ هستند طوری که خودم نیز در آنها گم می شوم.

حتی لباس شنا هم می خواست به من یادآوری کند چاق هستم و باید خود را پنهان کنم تا دیده نشوم.

وقتی جرات پیدا می کردم و به استخر می رفتم متوجه خیره شدن افراد، اشاره های پیدا و پنهان و خنده ها می شدم.

بر خلاف دوستان دوران مدرسه افراد بالغ خویشتن داری خیلی کمتری از خود نشان می دادند.

همان یک مقدار احساس امنیتی هم که داشتم با نگاه های خیره آنها از بین می رفت.

بنابراین به کلی شنا را کنار گذاشتم.

دو سال پیش، بعد از سال ها دوری از استخر و ساحل ناگهان کمپانی های تولید لباس شنای زنانه شروع به معرفی لباس های مخصوص خانم های چاق کردند.

من نیز یکی از آنها را خریدم.

حتی این کار را هم مخفیانه انجام دادم و لباسم را آنلاین سفارش دادم چون حس خوبی نداشتم که به صورت حضوری چنین لباسی را تهیه کنم.

وقتی لباسم با پست رسید چندین روز طول کشید تا امتحانش کنم. بالاخره یک شب که تنها در خانه بودم آن را پوشیدم.

همین که لباس را پوشیدم احساس کردم استخوان هایم محکمتر و عضلاتم قوی تر هستند.

حس می کردم زندگی به رگ ها و شریان هایم بازگشته و دوباره این بدن هدفش را به خاطر آورده.

احساس واقعا خوب و غیر قابل توضیحی بود دوباره قدرتم را به دست آورده بودم.

خیلی زود دوباره شنا کردن را شروع کردم. شنا کردن مانند این بود که یک بار دیگر خودم شده باشم.

متاسفانه ما چاق ها فکر می کنیم چون اضافه وزن داریم ممکن است مورد قضاوت قرار بگیریم خود را از همه چیز محروم می کنیم حتی ورزشی که می تواند کمکان کند.

من هنوز چاق هستم اما دیگر نمی خواهم خود را پنهان کنم چون این کار وضعیتم را بد می کند.

بدنم قرار نیست به همین شکل بماند پس برایش تلاش می کنم این درسی بود که علاقه ام به شنا و دوری از آن به من آموخت.

نویسنده: دوست چاق شما

 

بیشتر بخوانید: نامه ای به دونده های چاق


ثبت نام رژیم اینترنتی به اندام دکتر کرمانی
امتیاز کاربرها
    به اشتراک بگذارید
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*