تغذیه بین خود آگاه و ناخودآگاه

  تغذیه بین خود آگاه و ناخود آگاه (از کتاب روش تقویت اراده ) نوشته دکتر کرمانی  دکتر کرمانی : رفتار های ما انسان ها چه رفتار های  تغذیه ای باشد چه غیر تغذیه ای توسط عقل ما کنترل می شود. دانشمندان عقل انسان را به دو قسمت نابرابر تقسیم کردند . 1 – عقل […]

امتیاز کاربرها

زمان مطالعه 35 دقیقه

تعداد بازدید 3913

تاریخ انتشار

 

تغذیه بین خود آگاه و ناخود آگاه

(از کتاب روش تقویت اراده ) نوشته دکتر کرمانی

 دکتر کرمانی : رفتار های ما انسان ها چه رفتار های  تغذیه ای باشد چه غیر تغذیه ای توسط عقل ما کنترل می شود.

دانشمندان عقل انسان را به دو قسمت نابرابر تقسیم کردند .

1 – عقل آگاه

2 – عقل (یا ضمیر ) ناخود آگاه .

 خانم چاق : فرق بین این دو چیست ؟

دکتر کرمانی : قسمت بیشتر رفتارها را عقل ناخود آگاه مدیریت و کنترل می کند ، و قسمت کمتر را عقل آگاه مدیریت و کنترل می کند. دانشمندان عقل انسان را به کوه یخ شناور در اقیانوس تشبیه کردند کوهی که تنها یک نهم آن قابل مشاهده و خارج از آب است و قسمت بزرگ آن دیده نمی شود زیرا داخل آب های اقیانوس است .

خانم چاق : حتما عقل آگاه ما بیشتر فعالیت های روزمره را هدایت می کند .

دکتر کرمانی : تصور ما انسان ها این است که عقل ظاهری ما کنترل بیشتر فعالیتها و رفتار ها را برعهده گرفته است  ، و این خلاف حقیقت است زیرا بیشتر رفتار و فعالیت های روزمره ما را قسمت مخفی مغز که همان بخش پنهان مغز است ( عقل یا ضمیر ناخودآگاه) کنترل می کند و عقل ظاهر ما هیچ دخالت درآن ندارد.

خانم چاق : برای توضیح مطلب لطفاً یک مثال بزنید 

دکتر کرمانی : شاید همه ما به یاد داشته باشیم روزهای سختی را که در آموزش رانندگی با اتومبیل گذراندیم و چطور عقل آگاه ما با کارکرد زیاد و تلاش چند هفته ای توانست یک هماهنگی بین پنج عضو بدن ایجاد کند و اخیرا توانست در یک زمان  هماهنگی لازم رابین این کار ها ایجاد کند :

1. دست راست که دنده را عوض کند .

2. دست چپ که فرمان را کنترل کند .

3. پای راست که باید با نظم خاص و حرکت دقیق گاه بر پدال گاز و گاه بر ترمز فشار بیاورد .

4. پای چپ که باید در وقت مناسب کلاج را با هماهنگی دقیق با دست راست ، که بتواند دنده را عوض کند  .

5. چشمی که باید کنترل جاده و مسیر رانندگی ماشینهای اطراف و عابران پیاده و موتوری های بی نظم را کنترل کند.

وظیفه آموزش رانندگی ؛ ایجاد این هماهنگی در انجام بیش از ده کار در همان زمان بسیار دشوار و سخت بود و شاید در آن روزها باور نداشتیم که در آینده بتوانیم در یک چهارراه پر ترافیک این هماهنگی را ایجاد کنیم و رانندگی را یاد بگیریم ولی امروز بدون اینکه از ضمیر آگاه استفاده بکنیم سوار اتومبیل می شویم ، در شلوغی به محل کار می رویم و شاید اصلا در فکر این هماهنگی ها نیستیم و شاید عقل  آگاه شما بفکر صحبت کردن با سرنشینان اتومبیل یا شنیدن اخبار رادیو باشد ، یا با موبایل خود مشغول مدیریت کارهای روزمره باشیم .

آیا تا به حال از خودت سؤال کردی که کدام عقل است که  مدیریت رانندگی را در این شلوغی بر عهده گرفته.

خانم چاق : حتما با عقل  آگاه رانندگی می کنیم .

دکتر کرمانی :مطمئن باشید که  عقل آگاه شما نیست زیرا در حین رانندگی مشغول مشکلات فراوان زندگی و جواب دادن موبایل و پاسخ گفتن به سرنشینان اتومبیل خود هستید . اینجاست که عقل باطنی که همان ضمیر ناخودآگاه شماست از آموخته های قبلی استفاده می کند و اتومبیل را کنترل می کند . 

خلبانی که پرواز دوازده ساعته دارد بیشتر مسیر را در خواب می گذراند و هدایت هواپیما را به خلبان خودکار موکول می کند که برای آن برنامه ریزی شده است . 

بیشتر رفتارهای روزمره انسان توسط عقل یا ضمیر ناخودآگاه کنترل می شودو عقل آگاه ما در آن نقش ندارد .

 خانم چاق : یک مثال از دخالت این دو ضمیر در کار تغذیه بیاورید

دکتر کرمانی : ما از زمان کودکی یاد گرفته ایم که قاشق های پلو را پشت سر هم به دهان ببریم و قاشق را در بشقاب نگذاریم. اینگونه آموخته ها در ضمیر ناخود آگاه می ماند و در سال های بعد بدون اینکه فکر کنید ، همان روش را اجرا می کنید .

همه می دانند که این یک عادت غذایی غلط است . تغییر اینگونه عادت ها خیلی سخت است و وقت گیر می باشد. زیرا اینگونه فعالیت ها در ضمیر ناخود آگاه ضبط شده و اجرا می شود و هیچ ارتباط با عقل آگاه ندارد ، تصور کنید که رانندگی را با اتومبیل اتوماتیک یاد گرفته بودید و با مهارت فوق العاده رانندگی می کردید ، ناگهان پشت فرمان  یک اتومبیل دنده معمولی می نشستید ، مطمئن باشید که شما نمی توانید با ماشین دنده ای رانندگی کنید . زیرا کنترل آن با ضمیر نا خودآگاه است . و ضمیر آگاه ما کنترل بر آن ندارد ، مگر بتوانیم با برنامه ریزی دقیق به مدت طولانی ضمیر ناخودآگاه را مجددا با روش جدید رانندگی با اتومبیل دنده ای تغذیه بکنیم .

خلاف آن کار هم صحیح است ، شما اگر با اتومبیل دنده ای رانندگی را آموختی ، اگر در اتومبیل اتوماتیک رانندگی کنید ، تا چند صباحی عقل ناخودآگاه دست شما هنوز دنبال دنده و پای چپ شما دنبال کلاچ می گردد.

ولی با تکرار و استمرار می توانید رفتارهای قبلی را با نوع اتومبیل خود عوض کنید و آن را در ناخودآگاه تان ذخیره کنید.

خانم چاق  : بنا بر این ما می توانیم ناخدا گاه را تغییر بدهیم.

 دکتر کرمانی : فراموش نشود که رفتارهای ضبط شده در ضمیر ناخودآگاه را می توان تغییر داد ولی تغییر آنها سخت است ودر بعضی حالتها بسیار سخت به صورتی که جزو غیر ممکن ها حساب می شود .

خانم چاق  : یک مثال برای ناخوداگاه که تغییر آن بسیار سخت است یا تقریبا تغییر ناپذیر است بیاورید .

دکتر کرمانی : برای مثال خانمی که در ناخودآگاه ترس از مارمولک یا سوسک یا موش را دارد .

اگر همه دانشمندان دنیا برای او سخنرانی کنند و به او بفهمانند که مارمولک اژدها نیست و اینکه نمی تواند انسان را بخورد یا او را حتی گاز بگیرد مطمئن باشید که با هیچ دلیل عقلی  و علمی نمی توان این ترس را مهار کرد، ضمیر ناخود آگاه زبان عقل و منطق را نمی فهمد و از او فرمان برداری نمی کند .  زیرا ناخود آگاه زیر مجموعه عقل آگاه ما نیست و از او فرمان برداری نمی کند . 

خانم چاق  : برای تغییر این رفتار ها چه باید کرد .

دکتر کرمانی : باید به ناخودآگاه برسیم و آن را تغییر دهیم . ضمیر ناخودآگاه  بخصوص در زمان کودکی تمام رویداد ها را جذب می کند و در آینده انسان تاثیر می گذارد. شکست ها ، موفقیت ها ، هر کاری که مدتها تکرار کنید در ناخودآگاه ضبط می شود و تبدیل به عادت و رفتار می شود .می توانیم بگوئیم که ضمیرآگاه ما منبع اندیشه است و ناخودآگاه منبع قدرت است .

اگر مسواک زدن را از کودکی به فرزند خود یاد بدهید ، این رفتار در ناخودآگاه او ضبط می شود که قبل از خواب باید این کار را بکند و آن را فراموش نخواهد کرد .

خانم چاق  :آیا عادات نادرست یا رفتارهای تغذیه ای غلط که از قبل در ناخودآگاه ما وجود دارد قابل تغییر است یا خیر .؟ 

دکتر کرمانی : چندین سال عادت کرده بودم هنگام صبحانه نان سنگک را تا آن جایی که معده ام جا دارد بخورم.

 به مرور زمان افزایش وزن پیدا کردم برای تغییر این عادت غلط آن را با این روش تصحیح کردم .

وقتی نان سنگک را می خریدم ؛ با چاقو اره ای آن را از عرض شش قسمت می کردم و از طول دو قسمت می کردم ،یک نان تبدیل به 12  قطعه هر یک اندازه یک کف دست نان میشد ،نانی که هزار کالری دارد تبدیل به قطعه 80 کالری شد آن ها را در فریزر می گذاشتم ، صبح برای نماز که بیدار می شدم یک قطعه از این قطعات را از فریزر در آورده و آن را جیره صبحانه ام کردم، و وقتی آن را می خوردم می گفتم خدایا شکر جیره نان من تمام شد . چندین ماه این کار را کردم ، در ناخودآگاه بنده مقدار جیره صبحانه ضبط شده و حتی اگر در سفر باشم یا میهمان باشم همان مقدار جیره را رعایت می کنم. بنا بر این باید رفتار صحیح را چندین ماه تکرار کنید که در ناخود آگاه ضبط شود و جایگزین نوار ضبط شده  قبلی شود.

اگر می خواهید اراده را تقویت کنید 

لباس های گله گشاد تان را به آتش بکشید   

دکتر کرمانی :  اگر تصمیم برای کاهش وزن گرفتید ، خوب به تصمیمی که گرفتید فکر کنید . موضوع را خیلی جدی بگیرید.

خانم چاق : چرا آقای دکتر  ؟

دکتر کرمانی : از این می ترسم که نکند رغبت موقت ، یا هوس گذرا باشد .یا چشم و هم چشمی یا مد پرستی باشد.

خانم چاق : مگر کار کاهش وزن آنقدر  سخت است؟

دکتر کرمانی : سختی در کاهش وزن نیست .سختی در نگه داشتن وزن بعد از کاهش است .

خانم چاق : – چرا نگه داشتن وزن سخت تر است؟ 

دکتر کرمانی : کاهش وزن  آسان تر است زیرا سطح زمان دارد که دیر یا زود به پایان می رسد. ولی” نگه داشتن است ” نه سطح زمان را می شناسد ،و نه پایان دارد .پایانش پایان عمر است! .کار دشواری است …  اگر جدی نیستید وارد نشوید . 

خانم چاق : آقای دکتر شما دارید من را می ترسانید .

دکتر کرمانی : من حقیقت را برای شما روشن می کنم می خواهم بدانید یک نواخت چاق ماندن بهتر از کاهش و افزایش مجدد وزن است. 

خانم چاق : من خواهان کاهش وزن هستم وکاملا در این راه جدی می باشم . 

دکتر کرمانی : حالا که تصمیم دارید وزن کم کنید لطفاً  به فکر کاهش 50 کیلوگرم نباشید بفکر کاهش صد گرم امروز باشید .

سعی کنید که بخود بباورانید که دیگر چاق نیستید بلکه خوش اندام هستید. ( چون تصمیم گرفتید و می خواهید خوش اندام بشوید ) .

خانم چاق : دکتر شما خیال پردازانه صحبت می کنید.

دکتر کرمانی :حرفهای من بی پایه و اساس نیست این منطق بر دو قانون استوار است. 

o قانون اول: “خواستن توانست است”:

o قانون دوم: قانون جذب است :

خانم چاق : این دو قانون چیست 

دکتر کرمانی : قانون اول از نیاکان و حکما قدیمی به ما رسیده است 

نیاکان ما به ما  دروغ نگفتند .

هرچه می گویند خلاصه تلاش یک عمر است .

اگر روزی متوجه شدی که یکی از خواسته های شما تحقق پیدا نکرده ، باید مطمئن باشید که گفته نیاکان اشکالی ندارد ،  اشکال فقط در خواسته های ما می باشد. 

باید بدانیم که خواستن فقط گفتن نیست ….

خواستن سه مرحله دارد :

1) درخواست.

2) ایمان به خواسته ها.

3) دریافت خواسته ها.

مشکلات درخواست کنند گان  از آنجا شروع می شود که فرد به خواسته خود ایمان ندارد .

خانم چاق : لطفاً یک مثال بزنید 

دکتر کرمانی : برای درک این مطلب با هم به یکی از مراکز امتحان کنکور می رویم ، ده هزار دانش آموز تا چند دقیقه دیگر می خواهند وارد امتحان شوند با یک بلندگو دستی وارد صحنه می شویم می پرسیم :

بچه ها هرکه پزشکی یا مهندسی را می خواهد دست بلند کند .

بلا فاصله نه هزار دست بالا رفت …..  نه هزار نفر خواهان قبولی در رشته پزشکی یا مهندسی میباشند. آیا واقعاً آنان به خواسته ها یشان  ایمان دارند؟

خانم چاق : حتما ایمان دارند که دست بلند کردند. 

دکتر کرمانی : خیر این تنها یک ادعاست در واقع خود آنان این را باور ندارند.

خانم چاق : چطور آن را ثابت می کنید؟

دکتر کرمانی : من مجددا از آنان می پرسم …. عزیزان با صداقت جواب بدهید ؛ هرکه  برای رسیدن به این هدف خوب درس خوانده ، شبها از لذت خوابیدن  گذشته و از شرکت در تفریحات و سفرها و تماشای سریالهای تلویزیونی دست کشیده ، دستش را بالا ببرد .

متاسفانه کمتر از صد نفر از نه هزار نفری که مهندسی و پزشکی را خواهان بودند دستهایشان را بلند کردن .

همه آنان می دانند که رسیدن به مهندسی یا پزشکی تلاش زیادی می طلبد .

خانم چاق : پس چرا درس نخواندند؟ 

دکتر کرمانی : می توان قسم خورد که از مجموع ده هزار دانش آموز ، نه هزار درخواست کننده مهندسی و پزشکی بودند و از نه هزار درخواست کنند فقط همین صد نفر به خواسته خود خود ایمان داشتند و در راه رسیدن به آن تلاش کردند. چون کسی که پزشکی یا مهندسی را می خواهد می داند بدون خواندن و بدون زحمت خواسته ها یش محقق نمی شود ( نابرده رنج گنج میسر نمی شود). واین صد نفر صدق جمله نیاکان را به ما می رساند که (خواستن توانستن است ). آنان از لذت های تفریح و سفر و تلوزیون و سینما و بازی گذشتن ، و بی خوابی و مطالعه شبانه روزی را تحمل کردن برای رسیدن به خواسته ، بنابراین خواسته اینا تنها گفتن نبود بلکه رنج وتحمل وسختی بود ، همچنان باید چاق ها بدانند که برای رسیدن به وزن ایده آل باید از لذت خوردن دست بکشند ، در غیر این صورت رسیدن به وزن دلخواه وجود ندارد.

خانم چاق : قانون جذب چیست؟

دکتر کرمانی : قانون جذب یک قانون مبتنی بر مبانی تکنولوژی فکر است ، ولی منبع اصلی آن همچنان از گفته های حکمای قدیمی می باشد .

 آنان می گویند که ما پیوسته به چیزی تبدیل می شویم که به آن می اندیشیم . در قرآن کریم ( وان لیس للانسان الا ما سعی) از خود بپرسید به چه می اندیشید، و چه اندیشه هایی  را برگزیده ید . اگر واقعاً همیشه در اندیشه اندام قلمی باشید و برای آن تلاش و کوشش بکنید چند صباحی بعد آن اندیشه را محقق و آن اندام را خواهید داشت .

خانم چاق : این حرف برای من مفهوم نیست لطفاً بیشتر توضیح بدهید. 

دکتر کرمانی : شما به اندام قلمی می اندیشید ، اگر می خواهید که این طرز تفکر جنبه عملی و کاربردی داشته باشد خواهشمندم همین امروز  درب کمد لباس هایت را باز کنید  و لباسهای گشادی که دارید اگر قابل اصلاح است آنها را اصلاح و تنگ کنید و اگر غیر قابل اصلاح است آن ها را به مستمندان بدهید ، و اگر مستمند چاقی پیدا نکردید لطفاً آن ها را به داخل کمد بر نگردانید  آن ها را در فضای باز در حیاط منزل یا روی پشت بام بسوزانید! 

خانم چاق : چرا بسوزانیم آن را در سطل آشغال می گذاریم .

دکتر کرمانی :  می خواهم با این کار ریشه چاقی را در تفکر شما و از وجود تان  برانم  و بسوزانم ، و راه افزایش مجدد وزن را کاملا ببندم . در این کار تردید نکنید و بدانید که تردید دلیل وجود تضاد با باور خواسته است.

 خانم چاق : آقای دکتر من که هنوز که لاغر نشدم ، چرا این کار را بکنم شاید به خواستم نرسیدم.

دکتر کرمانی : لاغر شدن شما در درجه ی دوم است ، من کار به تصمیم شما دارم کار به خواسته و باور هدفتان دارم .

خانم چاق : اگر نرسیدم چی ؟

دکتر کرمانی : این طرز تفکر بزرگترین اشتباه است ما چیز نشدنی در دنیا نداریم ، چون شما تصمیم گرفتی و خواستی پس دریافت خواهی کرد .

 آیا من حق ندارم به دانش آموزی که رشته پزشکی قبول شده بگویم دکتر جان  ؟!

خانم چاق : بله حق دارید زیرا ایشان قبول شده است .

دکتر کرمانی : ولی او که دکتر نشده او وقتی می شنود کلمه دکتر جان می خندد و می گوید آقا چی میگی من هنوز به دانشگاه نرفتم من می گویم من کار به دانشگاه و سالهای تحصیل در دانشگاه ندارم این راهی است که باید بروید ، شما مهمترین کار را انجام داده اید  زیرا قدم اول را برداشته اید و تصمیم خود را گرفته و قبول شدید.

همین طرز تفکر در چاقی نیز صدق می کند زیرا هر وقت که شما برای کاهش وزن تصمیم گرفتید و در تصمیمات خود جدی بودید  شما به هدف تان خواهی رسید و این لباس ها برای شما مناسب نخواهد بود .

این نوع رفتارها از طرفی به شما پالس های مثبتی می دهد از طرف دیگر راه برگشت و افزایش مجدد وزن را میبندد  … فردی که لباسهای گشاد را به آتش بکشد یا به دیگران ببخشد امکان ندارد که مجددا قبول کند که اینگونه لباسهای قناص و بد ریخت را خریداری کند و بپوشد .

مادری که پس از بزرگ شدن فرزند شیرخوارش لباس هایش را بسته بندی کند و از آنها مواظبت کند به چه چیزی می اندیشد؟

خانم چاق : این مادر به فکره به دنیا آوردن بچه ای دیگر است. 

دکتر کرمانی : مادری که سریعا لباس های فرزندش را  به مستمندان می دهد ، چه منظوری دارد؟

خانم چاق : او فرزند دیگری نمی خواهد .

دکتر کرمانی : تاریخ برای ما نقل می کند که سردار سپاه اسلام” طارق ابن زیاد “وقتی با سپاهی از لشکر اسلام از شمال آفریقا تنگه ی طارق در دریای مدیترانه با کشتی ها و قایق ها عبور کرد و وارد سرزمین اسپانیا شد ، پس از پیاده شدن آخرین سرباز ، طارق فرمان داد که همه کشتی ها و قایق ها را  به آتش بکشند و غرق کنند. 

خام چاق : چرا این کار را کرد ؟ شاید موفق نشوند و شکست بخورند  و نیاز به برگشت داشته باشند ، راه فرار دیگر ندارند ، با این کار سپاه خود را در محاصره قرار می دهد .

دکتر کرمانی : او خواست فکر شکست و عقب نشینی را کاملا از سر سپاهیان خود بیرون کند و ریشه این گونه تفکر را کاملا خشک کند . پس از آن در جمع لشکر سخنرانی معروفش را ایراد کرد   (العدو من امامکم و البحر من ورائکم ) (دشمن روبروی شما و دریا پشت سر شماست)  ،  هیچ فکری جز پیروزی و تسخیر کشور اسپانیا نباید در سر داشته باشید  . طارق می خواست که پیروز بشود ، و هر فکری  غیر از این را قبول نداشت ، اینگونه افراد حتما به خواسته های شان می رسند  . زیرا می دانند که خواستن توانستن  است .

امروز که شما تصمیم به کاهش وزن دارید باید با ایمان کامل به سوی آن گام بردارید ، هر فکری به غیر از خوش اندامی را باید از سر خارج کنید . 

خانم چاق : ماندن لباس های گشاد در کمد چه ضرری دارد؟

دکتر کرمانی : نگه داشتن لباسهای گشاد در کمد مثله نگه داشتن کشتی های جنگی در تنگه طارق است آنها فرکانس های  منفی به لشکر می فرستند و احتمالات شکست و فرار را در سر می پرو راند . باید جلو این فرمان های منفی را بگیرید .

خانم چاق : لباس های تنگی که دارم را چه کار کنم؟

دکتر کرمانی : اگر لباس تنگ در کمد دارید ،مناسبترین فرصت برای دریافت پالس های مثبت از آنهاست ، لباسهای تنگ را امروز از کمد در آورید و در معرض دید خود و خانواده بگذارید و به خود و دیگران بگوئید : من حتما آنها را به زودی می پوشم  .

فراموش نکنید که از امروز دیگر حق خرید هیچ لباس جدید با سایز فعلی را ندارید ، و اگر در ویترین لباس فروشی از یک مدل خوشتان آمد و دلتان آن را خواست ، به فروشنده بگوئید یک دست از این لباس میخواهم تا به یک خانم 59 کیلویی هدیه کنم، آن را بخرید و هر چند روز یک بار بپوشید و آن را امتحان کنید، و به لباس بگوئید که من می پوشمت! . باید کاملا باور کنید که آن روز نزدیک است .

و وقتی لباس را پوشیدی به او بگو دیدی پوشیدمت .

در عملیات معجزه آسای آزاد سازی خرمشهر نزدیک به دو هفته در چند کیلومتری دشمن موضع گرفته و به انتظار روز حمله بودیم، در آن روزها به یاد ماندنی تبلیغات وسیعی می شد که به رزمنده گان روحیه و پالس مثبت بدهد ، در سنگر ها و اطراف آن و در مسیر رزمنده گان  پلاکاردهای زیادی مشاهده می شد ، که روی آن عبارت های مثبتی چون ( اسلام پیروز است ) یا عبارت ( خرمشهر ما می آییم ) بود .

در 3 خرداد و دقیقا چند ساعت پس از آزادی خرمشهر ، برای برپایی اورژانس جدید ، به خرمشهر رفتیم ، برای من خیلی شگفت انگیز بود وقتی به ورودی شهر ویرانشده خرمشهر رسیدیم ، نزدیک مسجد جامع خرمشهر یک پلاکارد بزرگ با خط درشت نوشته بود ((خرمشهر دیدی آمدیم)) .

فراموش نکنید خرید لباس گشاد با خواسته های شما تضاد دارد . و این تضاد می تواند پالس های منفی برای شما بفرستد. و برنامه رژیم تان را زیر سؤال ببرد و در خطر شکست قرار دهد .

افرادی که افزایش وزن دارند باید همیشه در تلاش باشند که برای خودشان  پالس های مثبت بفرستند که نتایج مثبت آن را حس کنند . ( عزیزانی که مایلند که بیشتر از این نیروی قدرتمند اطلاع کسب کنند می توانند با خرید ومشاهده سی دی فیلم “راز” به عمق موضوع پی ببرند .)

 

 

امتیاز کاربرها
    به اشتراک بگذارید
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

نظرات شما
مریم 1398/01/03

عاااااالی بود آقای دکتر عزیز