سمیه رستگاری رکورددار دکتر کرمانی

سمیه رستگاری هستم. 40 سالمه. وزن اولیه من 97 کیلو بود و وزن فعلی من بعد از رژیم دکتر کرمانی 64 کیلو شد.

کرونا که شروع شد، همه استرس داشتن و نگران بودن. هیچ کس از فردای خودش باخبر نبود. همه تو خونه نشسته بودن. با خودم گفتم این جا دیگه آخر خطه.

آخر همه چیز. ویروس به این کوچیکی چه بلاهایی که داره سر مردم در می‌آره. هیچ کس از فردای خودش باخبر نیست. با خودم گفتم هرچیزی که دوست دارم بشم و باشم، باید همین الان انجامش بدم.

دوسال داشتم به این فکر می‌کردم که وزنم رو بیارم پایین. مثلا فکر می‌کردم حتما باید برای کاهش وزن برم باشگاه! یا یه کار شاقی انجام بدم. اما در اصل اینطور نبود.

دوران کرونا که شروع شد، منم رژیم گرفتن رو شروع کردم. از طریق یکی از دوستانم با برنامه زیره و دکتر کرمانی آشنا شدم. دوماهی با زیره رژیم گرفتم. بعدش فهمیدم زیره هم برای دکتر کرمانیه. برای ادامه دادن رژیم، رفتم توی سایت به اندام و اونجا رژیم گرفتن رو شروع کردم.

وزن هدف من 58 کیلوعه. کاهش وزن من کم کم بود. برای لاغر شدن عجله نکردم و این خودش واقعا کمک کننده بود. باعث شد زود خسته نشم و اراده و انگیزم رو از دست ندم. به پوستم و وزنم وقت دادم که کم کم به شرایط جدید عادت کنن.

خوب رژیم دکتر کرمانی همین بود. اینکه عجله‌ای برای کاهش وزن نداشت. یهو یه عالمه وزن کم نمی‌کردی تا خدایی نکرده پوستت هم شل بشه. به خاطر چاقی بیماری خاصی نداشتم.

[static_cta type=7 utm=?utm_source=type7&utm_medium=somaye-rastgari&utm_campaign=Recorddar_CTA]

چیزی که باعث شد وزنم رو پایین بیارم، همون ترسم از فردای خودم بود. اینکه معلوم نبود فردا قراره چه بلایی سر من بیاد. هیچ کدوم از اعضا خانواده من چاق نیستن. همه وزن خوبی دارن. منم تا قبل از زایمانم وزن خوبی داشتم.

حتی توی دوران بارداری، به خاطر ویار، شش کیلو هم وزن کم کردم. اما بعد از زایمان یک دفعه وزنم بالا رفت. دیگه بعد از اونم کنترلی روی خوردنم نداشتم و به 97 کیلو رسیدم.

وقتی تصمیم گرفتم رژیم بگیرم، هیچ کس نتونست من رو منصرف کنه. من وقتی می‌خوام یه کاری رو انجام بدم، به شدت روش تمرکز می‌کنم. دیگه نمی‌رم سراغ چیزهای که ممکنه من رو وسوسه کنه. توی اینستاگرام نمی‌شینم فیلم‌های آشپزی ببینم. الان صفحه اینستاگرام من پر شده از فیلم‌های ورزشی.

هر روز شش صبح از خواب بیدار می‌شم و ورزش می‌کنم. سبک زندگی من از این رو به اون رو شده. قبلا اگر ورزش می‌کردم همه استخوان‌هام درد می‌گرفت و احساس کرختی می‌کردم. اما الان یه روز ورزش نکنم احساس بی‌حالی و کرختی دارم. ورزش کردن روی کاهش وزن خیلی تاثیر داره.

اصلا سمت دمنوش و قرص نرفتم. به جراحی هم فکر نمی‌کردم. به حرف دکتر کرمانی ایمان دارم که می‌گفت ما باید سبک زندگیمون رو درست کنیم. دنیا آدم عمل بکنه یا قرص و دمنوش بخوره تا وقتی یاد نگرفتی چجوری بخوری و چجوری نخوری، هیچ فایده نداره. دوباره این معده کش می‌آد و چاق می‌شی.

شوهر من همراه با من شش کیلو وزن کم کرد. چون مصرف روغن رو به شدت محدود کردیم. اصلا تا سه ماه که هیچی روغن مصرف نمی‌کردیم. بعدش کم کم روغن زیتون رو، اونم یک قاشق غذاخوری، وارد برنامه غذاییمون کردیم.

الان بخوایم ماهی بخوریم، ماهی سالمون می‌گیریم که چربیش بالا باشه و اون رو گریل می‌کنیم. ماهی سالمون چربی سالم داره و کبابیش هم خشک نمی‌شه. هرکسی من و شوهرم رو می‌دید می‌گفت چقدر هردوتون لاغر و خوب شدید! تغذیه‌مون به کل تغییر کرده.

با اینکه قند و شکر توی برنامه غذاییم هست؛ دیگه نمی‌خورم. خرما، کشمش و عسل می‌خورم. خودم قنادم و همیشه کیک و خامه و این چیزا زیر دستمه. با اینکه می‌دونم همه رو از نوع بهترین کیفیت خریدم؛ اصلا نمی‌خورم. همه می‌گن چطور می‌تونی آخه. ولی خب من اراده دارم.

مادرشوهرم چند بار برامون شله زرد فرستاد. اجازه داشتم که شله زرد بخورم اما واقعا دلم نمی‌خواست. دوست نداشتم همه زحمتم زیر سوال بره. برای همین، یه قاشق هم نخوردم.

زهرا قاسمی رکورددار دکترکرمانی

من زهرا قاسمی‌ام. وزن اولیه من 97 کیلو بود و بعد از دریافت رژیم دکتر کرمانی، به وزن 69 کیلو رسیدم. بعد از اون، رژیم تثبیت رو گرفتم و الان شش ماهه که از پایان دوره رژیم تثبیتم می‌گذره. وزنم اصلا برنگشته و حالم بهتر از همیشه است.

همیشه با اضافه وزنم مشکل داشتم. سعی می‌کردم رژیم بگیرم و وزنم رو متعادل نگه دارم؛ اما فایده‌ای نداشت. من اهل خوردن غذاهای بیرون و فست فود نیستم. اصلا این غذاها رو دوست ندارم.

غذای بیرون معده‌ام رو اذیت می‌کنه. این رو به هرکسی می‌گم، جواب می‌ده پس چطوری چاق شدی! جواب منم اینه: به خاطر ریزه خواری زیاد و پرخوری. غذای بیرون رو نمی‌خوردم؛ اما به جاش تا می‌شد، غذای خونگی می‌خوردم و ریزه خواری می‌کردم.

استرس افزایش وزن همیشه با من بوده. همین استرس، باعث می‌شد ناراحت بشم. انگار همین باعث می‌شد بیشتر بخورم و پرخوری عصبی داشته باشم.

همیشه در حال رژیم گرفتن و به فکر لاغری بودم. با دمنوش و رژیم‌های محدود کننده شروع کردم. هر چند وقت یک بار رژیم می‌گرفتم. وزنم پایین می‌اومد؛ اما سه چهار ماه بیشتر نگذشته، دوباره وزنم برمی‌گشت یا حتی بیشتر از قبل می‌شد.

دی 98، بعد از تولد پسرم، به فکر کاهش وزن افتادم. وقتی عکس‌های تولد رو دیدم، حالم خیلی بد شد. از دست خودم عصبانی بودم. از شدت عصبانیت، همه عکس‌های تولد که خودم توش بودم رو حفظ کردم.

حتی نمی‌خواستم چشمم بهشون بیفته. چند روز بعد از این داستان تصمیم گرفتم بیام سراغ برنامه رژیم دکتر کرمانی و وزن کم کنم.
البته قبل از این داستان هم یه چیز دیگه باعث شد به فکر دوباره رژیم گرفتن بیفتم.

دوماه بود که باشگاه می‌رفتم. فکر می‌کردم بدون رژیم، فقط با ورزش کردن، می‌تونم وزن کم کنم. اما بعد از دوماه، نه تنها وزن کم نکردم، که دو کیلو هم زیاد کردم.

95 کیلو بودم، شدم 97 کیلو. خواهرم گفت ورزش کردن تنهایی دردی رو دوا نمی‌کنه. فقط 30 درصد به کاهش وزن کمک می‌کنه. 70 درصد دیگه رو باید با رژیم گرفتن به دست بیارم. خلاصه که این دوتا اتفاق کمک کرد، برم سراغ رژیم گرفتن.

با دکتر کرمانی از طریق صفحه اینستاشون آشنا شدم. رکورددارها رو دیدم و متوجه شدم که همه‌شون به شدت از رژیم دکتر کرمانی راضین. وزنشون برنگشته بود.

دیدن رکورددارها و خوندن داستانشون اعتمادم رو نسبت به رژیم دکتر کرمانی جلب کرد. بارزترین ویژگی همه کسایی که باهاشون رژیم گرفته بودن این بود که وزنشون ثابت مونده بود. این برای من خیلی اهمیت داشت. برای همین منم بالاخره اومدم سمت رژیم دکتر کرمانی.

به خاطر ورزش کردن زیاد و دقت توی رعایت برنامه غذایی، وزن کم کردنم خیلی خوب بود. کاهش سایز هم عالی بود. من دوتا پسر دارم. یکیشون اضافه وزن داره. وقتی دید که من چقدر دارم راحت و خوب وزن کم می‌کنم، راغب شد بیاد سراغ رژیم گرفتن. تازه اون طبق برنامه پیش نمی‌رفت.

همینطوری من راهنماییش می‌کردم که چی بخوره و چقدر بخوره. همینطوری کم کم، فقط با تقلید از من تونست پونزده، بیست کیلو وزن کم کنه! چون با هم دیگه همراه بودیم و وزن کم می‌کردیم، از رژیم گرفتن خسته نمی‌شدیم. همدیگه رو تشویق می‌کردیم و به هم روحیه می‌دادیم.

اون از من راهنمایی می‌گرفت و ازم می‌پرسید که چی بخوره و من کمکش می‌کردم. یاد گرفتیم بیشتر مراقب غذامون باشیم. بدون که فشار روی خودمون بیاریم، هر دو وزن کم کردیم. اینکه باهم بودیم هر دومون رو مصمم‌تر می‌کرد.

ویژگی بارز برنامه غذایی دکتر کرمانی این بود که به من یاد داد باید چیکار بکنم. رژیم‌های که قبلا می‌گرفتم، این ویژگی رو نداشت. وزنم کم می‌شد؛ اما بعد از تموم شدن دوره رژیم، من هنوز نمی‌دونستم باید چیکار کنم! چقدر بخورم. چی بخورم. اصلا چجوری بخورم. برای همین بازم عادت‌های قبلیم رو ادامه می‌دادم و وزنم بر می‌گشت.

رژیم دکتر کرمانی به من راه رو نشون داد. یادم داد باید چیکار کنم. باید چقدر برنج بخورم، خورشت بخورم یا حتی غذاهای سرخ کردنی بخورم که وزنم بالا نره.

راز تناسب و تعادل رو با رژیم دکتر کرمانی به خوبی یاد گرفتم. به خاطر همین هم هست که هیچ کس با رژیم ایشون وزنش بر نمی‌گرده.

کسی که بخواد یاد می‌گیره چطور تعادل رو توی غذا خوردن رعایت کنه و چاق نشه. برای همین هم وزنشون بالا نمی‌ره. برای همینه که شیش ماه از رژیم تثبیت من گذشته و وزنم بالا نرفته. چون می‌دونم یاد گرفتم.

مصاحبه با رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی - مبین عصاری؛ وزن اولیه 83 کیلوگرم، وزن پایانی 73 کیلوگرم

اسم من مبین عصاری و 15 سالمه. وزن اولیه من 83 کیلو بود. اما الان ده کیلو وزن کم کردم و به 73 کیلو رسیدم. هنوز هم توی برنامه رژیم دکتر کرمانی و دوست دارم زیر هفتاد کیلو برسم.

چیزی که باعث به فکر کاهش وزن بیفتم، عشق و علاقه‌ام نسبت به ورزش کردن و کوهنوردی بود. کوهنوردی رو خیلی دوست داشتم. وقتی می‌رفتم بالای کوه احساس فوق‌العاده‌ای می‌کردم که نمی‌تونم براتون توصیفش کنم. احساس زنده بودن می‌کردم. اما یه چیزی بود که آزارم می‌داد.

به خاطر وزن زیادم راحت نبودم. صعود کردن از کوه خیلی برام سخت بود. زانوها و پاهام درد می‌گرفت. سریع به نفس نفس می‌افتادم و نمی‌تونستم راحت صعود کنم.

وزن زیاد نمی‌ذاشت از کوهنوردی کردن لذت ببرم. شده بود مانع راهم. دوست داشتم برم کوهنوردی راحت بدون اینکه تنگی نفس بگیرم راه برم.

دوست داشتم بدون زانو درد برسم به قله. دوست داشتم مثل بقیه وقتی می‌خوام به قله برسم حس درد نداشته باشم و مثل بقیه راحت و خوشحال باشم. اما تا وقتی که این همه چاق بودم نمی‌تونستم ازش لذت ببرم.

این ها همه به کنار. عید بود که فهمیدم مستعد کبد چربم. من 15 سالم بود و داشتم به بیماری دچار می‌شدم که برای آدم‌های چهل پنجاه ساله بود.

خیلی ترسیدم. مامان و بابام خیلی بیشتر ترسیدن. نگرانم شده بودن. همه‌مون می‌دونستیم راه حل همه این مشکل‌ها کم کردن وزنمه. باید رژیم می‌گرفتم تا دیگه زانوهام درد نگیره. باید رژیم می‌گرفتم تا کبد چربم درمان بشه. همه این رو می‌دونستیم.

تو خانواده ما همه وزن خوبی دارن. به جز من و بابام. البته بابام دیگه الان وزن خوبی داره. قبلا اون همه 15 کیلو اضافه وزن داشت. ولی رژیم دکتر کرمانی رو گرفت و تونست با رژیم ایشون 15 کیلو وزن کم کنه.

وقتی فهمیدیم که منم دارم کبد چرب می‌گیرم و باید رژیم بگیرم، مامان و بابام و خودم می‌دونستیم که باید پیش کی بریم.
حالا قبل از این ماجرا هم می‌‎دونستم وزن بالاست و باید کمش کنم. بعضی موقع‌ها توی اینترنت می‌گشتم و رژیم‌های مختلف رو می‌دیدم.

اما دو سه روز بیشتر دنبالشون نمی‌کردم. خیلی عجیب و غریب بودن. باید غذاهای بی‌مزه می‌خوردی. یا دمنوش‌های عجیب و غریب. نمی‌شد اصلا رعایتشون کرد.

خلاصه که چون بابا تجربه خوبی با دکتر کرمانی داشت تصمیم گرفتیم که من هم با ایشون وزن کم کنم. صفحه اینستاگرام دکتر کرمانی رو دنبال می‌کردم.

کانال تلگرامشون رو هم داشتم. مطالبشون رو می‌خودم و سعی می‌کردم حرف‌هاشون رو گوش کنم. آخر سر هم رژیم رو گرفتم و وارد برنامه دکتر کرمانی شدم.

مصاحبه با خانم وحیده مصطفی لو، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 20 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 97 کیلو؛ وزن نهایی: 77 کیلو

وحیده مصطفی لو هستم و توی استان گلستان زندگی می‌کنم. از مریض شدن می‌ترسیدم. می‌دونستم اگر چاق بمونم همه مریضی‌های عالم می‌آد توی جونم. بعد از زایمان فرزند دومم ترس همه وجودم رو گرفته بود.

می‌خواستم مادر سالمی باشم. اما با این همه اضافه وزن امکان نداشت. یک روز به خاطر آینده بچه‌ها و سلامتی خودم تصمیم گرفتم وزنم رو پایین بیارم. بچه‌ها به مادر سالم نیاز داشتن. کسی که بتونه مراقبشون باشه. نه مادر مریضی که خودش به مراقبت نیاز داره.
همسرم قبلا یک بار با دکتر کرمانی رژیم گرفته بود و وزنش هم پایین اومده بود. اون موقع من هنوز نیازی نمی‌دیدم که رژیم بگیرم؛ با این حال چند وقتی با همسرم رژیم گرفتم.

توی همون مدت وزن هم کم کردم اما مشکل اصلی اینجا بود که اون موقع دوست نداشتم وزنم رو پایین بیارم. اون موقع درک نکرده بودم که چاقی می‌تونه چقدر خطرناک باشه. برای همین هم یک جورایی به زور شوهرم وزن کم کردم. آخر سر هم باردار شدم و بعد از زایمان وزنم برگشت.

اما این بار با اشتیاق و ذوق خودم رفتم سراغ رژیم گرفتن. چون فرزند دومم به دنیا اومده بود و احساس می‌کردم باید مادر سالمی بشم. باید تمام تلاشم رو بکنم تا سلامتیم رو حفظ کنم. این شد که تصمیم گرفتم رژیم بگیرم و دوباره توی برنامه دکتر کرمانی ثبت نام کردم.
اعتقادی به دمنوش لاغری و اینطوری چیزها ندارم. چیزهای زیادی می‌بینیم که دمنوش و قرص لاغری یا حتی عمل جراحی رو تبلیغ می‌کنن؛ اما من نمی‌خواستم این طوری لاغر شم. می‌خواستم سالم و سلامت وزنم رو پایین بیارم. می‌دونستم این روش‌ها عوارض زیاد داره و بدتر مریضم می‌کنه.
رژیم دکتر کرمانی رو دوباره انتخاب کردم چون تجربه خوبی باهاش داشتم. قبلا شوهرم باهاش وزن کم کرده بود و خودمم چند کیلویی باهاش لاغر شدم.

برای همین تصمیم گرفتم باز با همین رژیم وزنم رو کم کنم. توی خانواد ما کسی نیست که اضافه وزن داشته باشه. فقط من چاق بودم.
چاقی قطعا ارثی نیست.

من این حرف رو باور دارم. چاقی به هیچ عنوان ارثی نیست. این رفتارهای چاق کننده است که وزن ما رو بالا می‌بره. پرخوری کردن، ریزه‌خواری کردن، حتی بد غذا خوردن.

این چیزها روی چاق شدن ما تاثیر داره. اینکه جلو شکممون رو نمی‌گیریم و هرچی که دوست داریم می‌خوریم. خب اینطوری وزنمون هم بالا‌تر می‌ره.

مصاحبه با آقای تاده اجاقلیان، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با39 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 131 کیلو؛ وزن نهایی: 92 کیلو

تاده اجاقلیان هستم. 30 سالمه و توی تهران زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 131 کیلو بود. بعد از رژیم دکتر کرمانی به وزن 92 کیلو رسیدم.

البته هنوز هم توی برنامه رژیمم و می‌خوام به وزن 84 کیلو برسم. بعد از اون هم قراره رژیم ثبیت رو بگیرم تا همیشه وزنم ثابت بمونه.
وقتی می‌رفتم لباس بخرم هیچ حق انتخابی نداشتم.

هرچی که فروشنده برام پیدا می‌کرد باید می‌پوشیدم. اصلا هم مهم نبود که من اون لباس رو دوست داشتم یا نه. چاره‌ای نبود. باید هرچی که اندازه‌ام می‌شد رو می‌خریدم.

به خاطر وزن زیادم پا درد داشتم. اضافه وزن فشار زیادی رو زانوهام می‌آورد. راه می‌رفتم پا درد می‌گرفتم. روی زمین می‌شستم پا درد می‌گرفتم. چهار قدم نمی‌تونستم راه برم. زود به نفس نفس می‌افتادم.

همیشه به این فکر می‌کرم که چی بخوریم. یه جورایی به چیزی جز غذا خوردن فکر نمی‌کردم. زنگ می‌زدم خانمم و ازش می‌پرسیدم شام چی داریم. بعد بهش می‌گفتم بیا بریم فست فودی یا کباب سفارش بدیم.

مثلا اگر برای شام یه پیتزا کامل می‌خوردم و می‌خواستیم بعدش فیلم ببینیم، با اینکه سیر سیر بودم باز هم چیبس و پفک و تخمه می‌آوردم که بخوریم.

خلاصه بخوام بگم همه‌اش داشتم یه چیزی می‌خوردم. هفته‌ای سه چهاربار فست فود فود می‌خوردیم. خب این چیزا باعث می‌شد روز به روز روز وزنم بالاتر بره.

مردم مسخره‌ام می‌کردن. حرف‌ها و طعنه‌هاشون اذیتم می‌کرد. نگاهشون سنگین بود. انگار با نگاهشون سرزنشم می‌کردن. همه این‌ها باعث شد به فکر لاغر کردن بیفتم.

قبلا یکی از آشناهامون با رژیم دکتر کرمانی وزن کم کرده بود. تعریف ایشون رو زیاد می‌کرد. ویدئوهای دکتر هم دائم توی صفحه جست‌و‌جو اینستاگرامم می‌اومد.

ویدئوها رو که می‌دیدم به رژیم گرفتن تشویق می‌شدم. چیزی که رژیم گرفتن رو خیلی تو مخم انداخت رکورددارهای دکتر کرمانی بودن.

می‌رفتم تو صفحه اینستاگرام رکوردداران دکتر کرمانی و کسایی که تونسته بودن وزنشون رو کم کنن نگاه می‌کردم. کسایی بودن که وزنشون از من خیلی بیشتر بود. یکی بود که دویست کیلو و خرده‌ای بود اما تونسته بود به هشتاد کیلو برسه. با خودم گفتم این همه آدم تونستن تو چرا نتونی!!
تو برنامه رژیم ثبت نام کردم و لاغری شروع شد. من به توصیه پشتیبان‌های دکتر کرمانی لیست غذایی پرپروتئین رو انتخاب می‌کردم. زیاد پیاده روی می‌کردم.

پشتیبانم گفت با پیاده روی زیاد بهتره برنامه پرپروتئین رو بردارم تا بهتر وزن کم کنم. الحق هم خیلی خوب وزن کم کردم. عالی بود. به خاطر پیاده روی زیاد و ورزش کردن سرعت کاهش وزنم هم خیلی خوب بود.

مصاحبه با آقای محمد پروان، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 39 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 126 کیلو؛ وزن نهایی: 87 کیلو

امید محمد پروانم و 27 سالمه. توی استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد زندگی می‌کنم. خونواده سنگین وزنی ندارم؛ اما اطرافیان دورتر و دوستان اضافه وزن دارن.

مهم‌ترین دلیلی که باعث شد به فکر کاهش وزن بیفتم همین اطرافیان چاق بودن. می‌دیدم زمانی که سنشون بالاتر می‌ره چقدر مریض و اذیت می‌شن.

کبد چرب می‌گیرن و سلامتیشون به خطر می‌افته. می‌دونستم من هم اگر توی همین سن به فکر کاهش وزن نیفتم چندسال دیگه وضعم بد می‌شه و سلامتیم رو از دست می‌دم. سلامتیم در معرض خطر جدی و بزرگی بود. برای همین تصمیم گرفتم وزنم رو پایین بیارم.
اول از مربی باشگاه و کسایی که تخصص زیادی توی این زمینه داشتم برنامه رژیم گرفتم. اما برنامه غذاییشون اصلا اصولی نبود. باید برای سه هفته یک روز درمیون تخم مرغ و پوره سیب زمینی می‌خوردم. خب واقعا کی می‌تونه با این رژیم ادامه بده و وزن کم کنه؟ منم هم نتونستم ادامه بدم و رژیم رو رها کرد.
اقای امیر گواهی از دوستانم هستن. ایشون تونسته بودن با رژیم دکتر کرمانی حدود سی کیلو وزن کم کنن. وقتی که بعد از رژیمشون دیدم ایشون رو با خودم گفتم وقتی امیر تونسته من چرا نتونم.

آقای گواهی تغییر عجیب و غریبی کرده بود. اما تغییر عجیب و غریب خوب. انگار سالم و سرحال شده بود. می‌دونستم رژیم دکتر کرمانی رو گرفته. وقتی این همه تغییر خوب رو توی امیر دیدم، تصمیم گرفتم وزنم رو کم کنم.

رژیم دکتر کرمانی رو گرفتم و تونستم توی شیش ماه با ورزش کردن 40 کیلو وزن کم کنم. از 126 کیلو به وزن 87 کیلو رسیدم. البته هنوز هم توی دوران رژیمم و باید رژیم تثبیت وزن رو هم بگیرم تا وزنم برنگرده. توی این شیش ماه مشکلی برای من پیش نیومد. نه استپ وزنی و ریزش مو، نه یبوست. ورزش کردن کمک زیادی به من کرد.
ماهیت رژیم دکتر کرمانی اینطور نیست که مجبور بشی به خودت گرسنگی بدی. مچبور نیستی دائما پا روی نفست بذاری و خودت رو به خوردن غذاهای تکراری و بی‌مزه محدود کنید.

از طرف دیگه برنامه غذایی دکتر کرمانی انقدر اصولی چیده شده که بعد از مدتی شما رو عادت می‌ده تا به اندازه غذا بخورید. وقتی رژیم رو می‌گیرید و سه چهار هفته‌ای می‌گذره دیگه دلت نمی‌خواد بیشتر از اون چیزی که توی برنامه هست غذا بخوری. همون اندازه‌ای که توی برنامه غذاییت هست سیرت می‌کنه.

مصاحبه با خانم سارا جویا، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 24 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 92 کیلو؛ وزن نهایی: 68 کیلو

من 37 سالمه. وزن اولیه‌ام 92 کیلو بود و با رژیم دکتر کرمانی توی هفت ماه به وزن 68 کیلو رسیدم.
همه اعضا خانواده من به جز خواهرم اضافه وزن دارن. عمه من از اضافه وزن زیاد فاج شد و مجبور شد توی خونه بشینه. هر نوع رژیمی که شما فکرش رو بکنید امتحان کردم.

رژیم کانادایی، سوئدی، رژیم‌های سر خود، قرص لاغری، دمنوش لاغری. همه و همه. با بعضی‌هاشون وزن کم کردم اما انقدر سخت بودن که رهاشون کردم. بعدش دوباره وزنم برگشت و حتی بیشتر از قبل شد.

از قرص‌های لاغری بیشترین ضرر رو خوردم. داشتم به خاطر قرص‌های لاغری اسلیم فست بیناییم رو از دست می‌دادم. هر رژیمی می‌گرفتم ریزش مو شروع می‌شد و جلو سرم خالی می‌شد.

رژیم‌های محدود کننده الکی. مثلا مدتی از صبح تا شب هر روز شیر و خرما می‌خوردم. یا مدتی می‌گفتم اصلا غذا نمی‌خورم. فکر می‌کردم چاقی من به خاطر غذا خوردنه. ولی به جاش میوه‌ می‌خوردم. فکر می‌کردم میوه چاق نمی‌کنه.
من به خوردن اعتیاد داشتم. شب‌ها که پا می‌شدم از خواب تا برم آب بخورم یا دستشویی برم، سر راه سراغ یخچال می‌رفتم و سیبی چیزی بر می‌داشتم و می‌خوردم.

هفته‌ای دوبار فست فود می‌خوردم. امکان نداشت ماهی سه چهار کیلو پنیر پیتزا تو خونه ما تمام نشه. حتی املت هم با پنیر پیتزا می‌خوردیم. دائما در حال خوردن بودم.
پونزده سال بود که اضافه وزن داشتم. وزن اضافی پدر زانوها و کمرم رو در آورده بود. راه که می‌رفتم زانوهام صدا می‌داد. هرجا که می‌رفتیم، مثل کوه یا پارک، من باید می‌شستم یک گوشه. چون نمی‌تونستم راه برم، فکر می‌کردم با خوردن قرص و دمنوش لاغر می‌شم. یکی از دوستانم به خاطر همین قرص‌های لاغری جونش رو از دست داد.
رژیم دکتر کرمانی معجزه زندگی من بود. توی اینستا باهاشون آشنا شدم. با خودم گفتم تو که این همه خرج خوراکی و چیزهای مضر می‌کنی، سیصد تومن که چیزی نیست بیا این رژیم رو هم امتحان کن.

الان می‌تونم بگم دکتر کرمانی معجزه رژیم زندگی من بود. من هیچ کس رو به اندازه پدرم توی این دنیا دوست نداشتم؛ اما الان به همه می‌گم من دکتر کرمانی رو به اندازه پدرم دوست دارم.

[static_cta type=7 utm=?utm_source=type7&utm_medium=Sara-Jooya&utm_campaign=Recorddar_CTA]
اوایل رژیم برام سخت بود. گفتم که به خوردن معتاد بودم. وقتی شروع به رژیم گرفتن کردم همسرم فکر می‌کرد این بار هم مثل دفعه‌های قبل ولش می‌کنم.

اما بعد از یکی دو هفته با کمک پشتیبان‌ها تونستم به رژیم عادت کنم. الان همه اعضا خانواده من باهام همراهن. دخترم به شدت سبک زندگی سالم الآن رو دوست داره.

فقط چیزهای سالم می‌خوره. با سالم خوری تونست از 66 کیلو به 54 کیلو برسه. تولد هجده سالگیش که شد نذاشت براش کیک بگیریم. گفت بریم بیرون.

گفتم خب پس بریم فست فودی بخوریم که دوست داری. اما نذاشت باز هم بریم فست فودی و گفت بریم جوجه بخوریم که سالم‌تره.
ما از هرچی شکر و قند و پنیر پیتزاست متنفر شدیم. قبل از اینکه رژیم بگیریم قند و چربی خونم بالا بود. فاصله کمی با دیابت داشتم.

اگر می‌رفتم دکتر که صد در صد برام قرص و دارو می‌نوشت. اما الان خدا رو شکر همه دردهام برطرف شد. قند و چربی خونم پایین اومده. زانو دردم کلا رفع شده. اصلا درد کمر رو دیگه احساس نمی‌کنم.

همونطور که گفتم به خاطر زانو درد نمی‌تونستم راه برم. ورزش کردن هم برام سخت بود. اما می‌دونستم رژیم بدون ورزش نمی‌شه. اوایل روزی یک ربع توی خونه دوچرخه ثابت می‌زدم یا راه می‌رفتم.

بیشتر از این نمی‌تونستم راه برم چون زانوهام درد می‌گرفت و به نفس نفس می‌افتادم. بعد از اینکه وزنم کمی پایین‌تر اومد، تونستم برم بیرون و ورزش کنم. ورزش کردن خیلی کاهش وزنم رو سریع‌تر می‌کرد.

مصاحبه با خانم اله ولیزاده، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 20 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 85 کیلو؛ وزن نهایی: 65 کیلو

من الهه ولی زاده‌ام. 36 سالمه و در استان کرج زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 85 کیلو بود. بعد از 20 کیلو کاهش وزن با رژیم دکتر کرمانی مفتخرم که جز رکورددارهای کاهش وزن ایشون شدم.
افزایش وزن من دلیل خاصی نداشت. مثل همه پرخوری کردم و پرخوری کردم. خب ادم این همه بخوره که لاغر نمی‌شه، چاق می‌شه. اما داستان کاهش وزنم فرق داره.
دو سه سالی بود که زانو درد داشتم. با پسر بچه کوچیک و شیطون که دائما مجبور بودم راه برم و خونه رو جمع و جور کنم. خیلی اذیت می‌شدم. نمی‌تونستم درست راه برم. یک روز دیگه زانو درد امونم رو برید پاشدم رفتم دکتر. هرکسی که توی مطب دکتر نشسته بود سنش بالا بود. همین مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌های ما. اونوقت من 36 ساله بین پیرمردها و پیرزن‌ها نشسته بودم به خاطر زانو درد. خیلی از دست خودم ناراحت شدم.
وقتی رفتم پیش دکتر گفت ببین من می‌تونم زانو دردت رو خوب کنم؛ اما بیشترین کمک رو خودت می‌تونی به خودت بکنی. وزنت رو کم کن. رژیم بگیری و وزنت رو کم کنی زانو دردت هم زودتر خوب می‌شه. از پیش دکتر که اومدیم. با همسرم توی ماشین نشسته بودیم. با خودم گفتم الهه واقعا جای تو توی اون مطب بین همه اون پیرمرد و پیرزن‌ها بود؟ وقتشه فکری به حال خودت بکنی. این شد که تصمیم گرفتم رژیم بگیرم.
شروع کردم به قرص لاغری و دمنوش خوردن. غذام رو هم کم کردم. اما هیچ فایده‌ای نداشت. وزن کم می‌کردم اما نه خیلی زیاد. تازه دائمی هم نبود. همین که قرص و دمنوش خوردن رو قطع می‌کردم وزنم برمی‎گشت. یک روزی داشتم توی اینستاگرام می‌چرخیدم که چشمم به ویدئو آقای دکتر خورد. اون موقع نمی‌شناختمشون.
رفتم توی صفحه اینستاگرام دکتر کرمانی تا ببینم ایشون کیه و چی کار می‌کنه. خیلی از ویدئوها رو دیدم. دو سه ماه توی پیج ایشون چرخیدم. اولش به خاطر ضررهایی که از قرص لاغری و دمنوش دیده بودم نمی‌تونستم بهشون اعتماد کنم. توی اون دو سه ماه همه صفحه اینستاشون رو زیر و رو کردم. داستان رکورددارهای دکتر رو خوندم. کسایی که مثل من اضافه وزن داشتن و حالا به وزن ایده‌آلشون رسیدن. بعد از سه ماه به دکتر حس اعتماد داشتم. حس می‌کردم اگر چیزی بتونه وزن من رو کم کنه همین رژیم دکتر کرمانیه. پس رفتم توی سایتشون و ثبت نام کردم.

مصاحبه با آقای آرمان گرگینی، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 38 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 127 کیلو؛ وزن نهایی: 89 کیلو

من آرمان گرگینی‌ام. 23 سالمه و قبل از رژیم دکتر کرمانی 127 کیلو بودم. من خانواده پر جمعیتی دارم. وقتی دور هم دیگه جمع می‌شیم با خواهر زاده‌ها و برادر زاده‌هام 30 نفریم. اما توی این 30 نفر فقط من بودم که انقدر اضافه وزن داشتم. جالبه نه؟ شماهم مثل من فکر می‌کنید اضافه وزن ارثی باشه؟ ولی خب اینطور نبود. من چاقیم رو از هیچ کسی به ارث نبردم.

چاقی من از دوران کنکور شروع شد. زمانی که همه تمرکزم رو روی درس خوندن گذاشته بودم. می‌خواستم دانشگاه و رشته خوب قبول بشم. برای همین تا جایی که تونستم درس خوندم. موقعی که درس می‌خوندم قند خونم می‌افتاد و به انرژی دوباره برای خوندن نیاز داشتم.

این بود که هی خوردم و خوردم. وقتی هم برای ورزش کردن نبود. این شد که کم کم پرخوری عادتم شد و به وزن 127 کیلو رسیدم. خدا رو شکر دانشگاه خوبی قبول شدم و دانشجوی فرهنگیانم. اما چه فایده؟ سلامتیم رو به خطر انداختم. وزنم زیاد بود و این کار رو برام خیلی سخت می‌کرد.

از یه طرف می‌دونستم سلامتیم در خطره. می‌دونستم شاید الان نه ولی چند سال دیگه حتما شبیه یک کوه مریضی می‌شم. الان فقط زانو درد خفیف داشتم. اما کبد چرب و زانو درد اساسی و فشار خون و این چیزا چندان دور نبودن. از طرف دیگه توی اوج جوانیم بودم؛ بالاخره دانشگاه می‌رفتم دلم می‌خواست خوشتیپ و خوش هیکل باشم. لباس‌هایی که دوست دارم رو بپوشم و مرتب باشم. اما با این همه چربی و اضافه وزن فایده نداشت. نمی‌شد اون لباسی که دوست دارم رو بخرم.

باید لباسی رو می‌خریدم که اندازه‌م بود. اصولا لباس‌هایی هم که اندازه‌م بود رو دوست نداشتم. همه این‌ها باعث شد به فکر رژیم بیفتم. گفتم تا جوانم و هزارتا آرزو دارم رژیم بگیرم. الان اگر وزنم رو کم می‌کردم جلوی خیلی از اتفاقات ناگوار آینده رو می‌گرفتم. شروع کردم به خوردن قرص لاغری اما فایده‌ای نداشت. که اگر فایده‌ای داشت من با وزن 127 کیلو نمی‌اومدم سراغ رژیم دکتر کرمانی.

با دکترای دیگه‌ هم رژیم گرفتم اما اونم اثری نکرد. داداشم دکتر کرمانی رو می‌شناخت. اون بهم گفت اگر می‌خوای بدون دردسر و اذیت لاغر بشی برو رژیم دکتر کرمانی رو بگیر. گفت رژیمش خوبه. می‌تونی توش همه چی بخوری و احساس گرسنگی نداشته باشی. منم دیدم بقیه راه‌ها رو امتحان کردم و به جایی نرسیدم. بهتره این بار راه درست و حسابی رو انتخاب کنم. این شد که اومدم و توی برنامه ثبت نام کردم.

یکسال بعد از ثبت نام توی برنامه دکتر کرمانی 34 کیلو وزن کم کردم. بدون استپ وزنی. بدون ریزش مو. بدون یبوست. بدون هیچ سختی.

الان وزنم 89 کیلوعه و هنوز توی برنامه رژیمم. می‌دونم به همین راحتی که 34 کیلو کم کردم، به همین راحتی هم به وزن ایده‌آلم می‌رسم. بعد از اونم می‌خوام رژیم تثبیت وزن رو بگیرم تا برای همیشه خیالم راحته راحت باشه که این چربی‌ها برگشتنی نیستن. رژیم دکتر کرمانی خیلی منطقیه.

تو می‌تونی هرچی دوست داری بخوری و از هیچ غذایی محروم نیستی. چون از خوردن چیزی محروم نیستی حس رژیمی بودن رو نداری. می‌تونی مهمونی و سفر که می‌ری رژیمت رو با خودت ببری. چون رژیم دکتر کرمانی یک برنامه غذایی ساده نیست، سبک زندگیه! تو یاد می‌گیری کی بخوری و چقدر بخوری. برای همینه که دردسری توی مهمونی‌ها و مسافرت‌ها نداری.

مصاحبه با آقای محمدرضا حسین زاده، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 26 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 168 کیلو؛ وزن نهایی: 142 کیلو

محمدرضا حسین زاده هستم. 44 سالمه و در استان تهران زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 168 کیلو بود که بعد از دریافت رژیم دکتر کرمانی به 142 کیلو رسیدم.

از دوران نوجوانی و بلوغ اضافه وزنم شروع شد. هرچی سنم بالاتر می‌رفت وضعم بدتر می‌شد. به دهه 40 که رسیدم وزنم به اوج خودش رسید. 40 سالگی سن حساسیه! دیگه اون زور بازو و انرژی جوانی رو نداری، از طرف دیگه هنوز هم اونقدر سنت بالا نرفته که زمین‌گیر بشی یا خودت رو بازنشسته کنی. هنوز انرژی و امید به زندگی داری. اما این برای کسایی صدق می‌کنه که بدن و ذهن سالمی دارن. نه من که تو این سن 162 کیلو بودم.

به خاطر وزن زیاد دیگه شور و انرژی نداشتم. نمی‌تونستم درست راه برم و تا چند قدم برمی‌داشتم نفسم تنگ می‌شد. اونقدر سنم بالا نبود که نتونم چهارتا پله رو بالا برم اما این وزن زیاد و چربی باعث شده بود به زور از پله‌ها بالا و پایین برم. کم کم کمر درد و پا درد داشت سراغم می‌اومد. بدنم داشت مثل پیرمرد‌های هشتاد ساله به زور کار می‌کرد. به خاطر وزن زیاد به فشار خون مبتلا شده بودم. برای درمان فشار خونم پیش دکتر رفتم. گفتن تنها راه درمانت اینه که وزن کم کنی. راست می‌گفت با این همه وزن چه انتظاری از بدن بیچاره‌م داشتم؟ کمرم زیر وزنم داشت خم می‌شد.

تو دوران جوانیم چندباری به فکر کاهش وزن افتادم و رژیم گرفتم اما فایده‌ای نداشت. رژیم‌ سرخود می‌گرفتم. یه مدت شام نمی‌خوردم، یه مدت اصلا برنج نمی‌خوردم. وزن هم کم می‌کردم اما تا رژیم رو قطع می‌کردم باز وزنم زیاد می‌شد. تا یکم لاغر می‌شدم دوباره انقدر پر خوری می‌کردم که باز وزنم بالا می‌رفت.

وقتی رفتم پیش دکتر و بهم گفت فشار خون داری، تصمیمم رو گرفتم. باید وزنمو کم می‌کردم اما نمی‌دوستم چجوری. می‌دونستم که رژیم سرخود فایده‌ای نداره. یکی از همکارانم که دید چقدر درمونده شدم به کمکم اومد. خودش قبلا اضافه وزن داشت و با رژیم، وزنش رو کم کرده بود. همکارم رژیم دکتر کرمانی رو بهم معرفی کرد و کلی تشویقم کرد که این رژیمو امتحان کنم.

مصاحبه با خانم زینب هیزمی، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 25 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 126 کیلو؛ وزن نهایی: 101 کیلو

زینب هیزمی هستم. وزن اولیه من 126 کیلو بود که بعد از دریافت رژیم دکتر کرمانی و عمل به توصیه‌های ایشون به وزن 101 کیلو رسیدم. اما هنوز برای رسیدن به وزن ایده‌آلم در حال گرفتن رژیم هستم.

من از بچگی چاق بودم. همیشه پرخوری می‌کردم و به قول معروف نمی‌تونستم جلو شکم خودم رو بگیرم. همیشه در حال خوردن خوراکی یا غذا بودم. با بالا رفتن سنم، وزنم هم زیاد و زیادتر ‌شد ولی به فکر کاهش وزن نبودم تا اینکه کم کم دردها و مشکلات سر و کلشون پیدا شد.

زانو درد و کمر درد کمترین مشکلاتی بودن که داشتم. به خاطر وزن زیاد حتی انجام کارهای شخصی هم برام سخت بود. نمی‌تونستم راه برم و تا دو قدم راه می‌فتم خسته می‌شدم.

یادمه یه بار کربلا رفته بودیم و من به خاطر وزن زیادم نمی‌تونستم از هتل تا حرم پیاده برم و بیام. وسیله‌ای هم نبود که بتونم سوارش بشم. خیلی توی اون سفر اذیت شدم. نتونستم اونطوری که دوست دارم به زیارت امام حسین (ع) برم و از ته دلم دعا بخونم و زیارت کنم.

دائم به بقیه خواهش می‌کردم که برام یه وسیله پیدا کنن تا بتونم به حرم بیام اما پیدا کردن وسیله اون اطرف خیلی سخت بود. هنوز هم یاد اون سفر و اضافه وزنی که باعث شد از سفرم به کربلا لذت نبرم، می‌افتم و با خودم می‌گم ای کاش زودتر لاغر می‌کردم. به خاطر وزن بالا و یک عالمه چربی که توی بدنم جمع شده بود به کبد چرب و چربی خون مبتلا شدم. خودمم می‌دونستم که تنها راه درمان کمر و پا درد و این چربی خون و کبد چرب، کم کردن وزنمه.

وزنم به‌قدری زیاد شد که خانواده‌م نگران شدن. خیلی اصرار می‌کردن تا وزن رو کم کنم اما من همیشه مقاومت می‌کردم. همیشه می‌گفتم با کم خوردن و پیاده روی که آدم لاغر نمی‌شه! من خودم بلدم چجوری لاغر بشم. بهانه‌های غیر منطقی و الکی می‌آوردم تا از رژیم گرفتن فرار کنم.

مصاحبه با آقای ساسان تاکی، رکورددار رژیم لاغری دکتر کرمانی با 30 کیلو کاهش وزن | وزن اولیه: 115 کیلو؛ وزن نهایی: 85 کیلو

من ساسان تاکی هستنم. 30 سالمه و در کرج زندگی می‌کنم. من اهل مشورت با آدم‌های متخصصم. اگر مشکلی یا سوالی برام پیش بیاد برای رفع کردنشون فقط پیش آدم‌های کاربلد می‌رم.

داستان رژیم گرفتن من با یک اتفاق بامزه شروع شد. یک روز همینطوری که داشتم پفک می‌خوردم با خودم گفتم من که درباره همه چیز با یک متخصص حرف می‌زنم و مشورت می‌کنم، چرا درباره خورد و خوراکم با کسی حرف نمی‌زنم!

همینطوری دارم هرچی دوست دارم و هوس می‌کنم، سالم و مضر، می‌خورم و اصلا به فکر نیستم این خوراکی‌ها چه بلایی سرم می‌آره.
چند سال پیش با همین رژیم دکتر کرمانی رژیم یکی دوماهی رژیم گرفته بودم اما چون انگیزه‌ای نداشتم رژیم رو رها کردم. اما اون روزی که داشتم پفک می‌خوردم یک دفعه به خودم اومدم و دیدم خورد و خوراکم رو هم مثل بقیه کارهام باید زیر نظر یه آدم کار بلد باشه. این شد که همون لحظه گوشی رو درآوردم و وارد حساب به اندامم شدم و رژيم دکتر کرمانی رو گرفتم.
خلاف کسایی که از چاقی ناراضی بودن و هستن من از اینکه چاق بودم ناراحتی نداشتم. خودم رو دوست داشتم. هرکسی بهم می‌گفت چرا انقدر چاقی؟ جواب می‌دادم: حسودیت می‌شه من چاقم؟ خودتم چاق شو!

به قول معروف چاق با اعتماد به نفسی بودم. یک روزی آزمایش دادم و فهمیدم کبد چرب دارم. فهمیدم سلامتیم در خطره و باید یک فکری به حالش بکنم. آخرش توی همون روز پفک خوری تصمیم گرفتم وزنم رو کم کنم.
اگر درباره مشکلات دوران چاقیم می‌پرسید باید بگم من مشکلی به غیر از کبد چربم نداشتم. کلا پاهای قوی‌ داشتم. برای همین وزن زیادم روی پاها و کمرم فشاری نمی‌آورد و باعث درد زانو و کمر نمی‌شد. اما می‌دونستم کبد چرب شوخی بردار نیست و بهتره درمانش کنم.
یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم لاغر بشم از شدت علاقه‌ای بود که به خودم داشتم. با خودم گفتم تو خودت رو خیلی دوست داری پس باید به فکر خودت باشی.

این خوردن‌ها و پرخوری کردن‌ها از سر علاقه به خودت نیست! این‌ها از سر دشمنیه. رژیم بگیر تا سلامتیت رو تضمین کنی.