درس های زندگی که می توانیم از درونگراها بیاموزیم

بررسی

• اینطور به نظر می رسد که دنیا تحت سلطه ی برونگراها قرار دارد – در کسب و کار، در سیاست، در رسانه. این افراد معوملا در کلاس به راحتی تشخیص داده می شوند، در اداره پاداش می گیرند و در احزاب مورد قدر دانی قرار می گیرند. اما نباید به اشتباه یک درونگرا را بی فایده دانست. آنها راه آرام و اندیشمندانه خود را دارند، و چیزهایی زیادی میتوانند به ما بیاموزند. افراد درونگرا معمولا توسط اجتماع مورد سرزنش قرار میگیرند چون به خوبی درک نمی شوند. درونگرا بودن به این معنا نیست که آن فرد از مردم بدش می آید یا خجالتی است. درونگرا بودن به سادگی یعنی فرد اغلب مواقع برای تجدید قوا و راحتی تنهایی و آرامش را برمیگزیند. زندگی به این شکل شامل مزایای بسیاری است، پس خواندن این مقاله را ادامه دهید تا متوجه شوید چه مواردی را می توان از درونگراها آموخت.

بیاموزید تا زمانی را با خود سپری کنید

شاید مهمترین چیزی که درونگراها می توانند به ما بیاموزند این است که چگونه با خود تنها باشیم. تنها بودن باعث نمی شود یک درونگرا احساس تنهایی کند، و آنها معمولا زندگی درونی پربار و سرگرمی های راضی کننده خودشان را دارند.
همه ما می توانیم از کم کردن توجه به بیرون و مقداری آگاهی از درون منفعت ببریم. درونگرایی می تواند آغاز راهی برای خودشناسی باشد. درونگراها افراد عمیق و اندیشمندی هستند. آنها معمولا افرادی کتاب خوان و متفکر، و همچنین کسانی هستند که تصمیمات سالم می گیرند.

رغبت به فعالیت مستقل

درونگراها دوست دارند کاری را انجام دهند و در آن پیشرفت کنند که مستلزم استقلال و تنهایی است، چون از تنها بودن لذت می برند. هنرمندان، نویسندگان، آهنگسازان و سرمایه گذاران اغلب درونگرا هستند. درونگراها در کارهایی که نیاز به استقلال دارند معمولا بسیار موفق هستند. این افراد در مکان هایی می توانند رشد کنند که بتوانند در عمق کار فرو روند.
درونگراها در بی توجهی به مواردی که حواسشان را پرت می کند عالی هستند و تمام حواس خود را متمرکز چیزی که برایشان مهم است می کنند، این حالت برای انواع خاصی از مشاغل و همچنین فعالیت ها بسیار با اهمیت است.

نگاه به نفس خویش برای الهام گرفتن

بسیاری از درونگراها از کاوش بین افکار و احساسات خود لذت می برند. این حالت باعث می شود زمان حل مشکلات فرد فوق العاده خلاق باشد. در حالی که به نظر می رسد برون گراها در کار بیشتر به رسمیت شناخته می شوند، افراد درونگرا نیز باید به شیوه ی پردازش اطلاعات خود اعتماد کنند تا موفق شوند.
این افراد اگر احساس کنند که نیاز است تا مدتی را به تنهایی سپری و در اندیشه های خود تامل کنند، باید این کار را انجام دهند. در حقیقت درونگرا در طول روز کاری به فکر این هستند که برای به حداکثر رساندن مهارت خود در کار فرصت ایجاد کنند. برای مثال بیشتر به دنبال پروژه هایی هستند که افراد کمی را نیاز داشته باشد.

تمرین مهارت شنوندگی موثر

درونگراها شنوندگان خوبی هستند، آنها ممکن است صورتشان طرف فرد صحبت کننده نباشد، اما این افراد واقعا می دانند چگونه گوش دهند. و همین مهارت به محققان ثابت کرده است که درونگراها رهبران بهتری از برونگراها هستند، مخصوصا زمانی که کارمندانشان فعال باشند.
رهبر برونگرای یک تیم برونگرا شاید آنقدر مشغول به انجام افکار و نظرات خود شود که اصلا نظرات افراد گروهش را مورد توجه قرار ندهد. اما یک رهبر درونگرا نظرات افراد برونگرای گروهش را بهتر گوش می دهد و پردازش می کند. مهارت شنوندگی درونگراها برای زندگی شخصیشان نیز می تواند مزایایی داشته باشد. درونگراها می توانند شنوندگان موثری باشند، مخصوصا در شرایط یک به یک با شریک خود، که می تواند صمیمیت عاطفی و ارتباط را بالا ببرد.

شکل دادن ارتباطی عمیق تر

با اینکه درونگراها از موقعیت های اجتماعی شلوغ خوششان نمی آید، اما آنها از جمع های کوچک دوستان نزدیک لذت می برند و تمایل به ایجاد رابطه ای عمیق و با معنا با دیگر افراد دارند. بسیاری از درونگراها می توانند این کیفیت را در خود شناسایی کنند و رویداد های اجتماعی را تنظیم کنند که این نیازشان را برآورده کند.
یک درونگرا ممکن است بیشتر تمایل داشته باشد تا برای یک شام کوچک تدارک ببیند یا وقتش را با یک شخص خاص بگذراند تا یک جمع شلوغ. این جمع های کوچک می تواند اجازه دهد صحبت ها طولانی تر و با معنا تر پیگیری شود که در نهایت منجر به روابطی عمیق تر و درک بیشتر از یکدیگر است.

لذت بردن از خلوت با خود

درونگراها برای رسیدن به یک هدف که نیاز به تنهایی داشته باشد از هر خط قرمزی عبور می کنند. اگر قرار باشد به یک هدف و موفقیت برسند حتی کل آخر هفته را نیز در خانه سپری می کنند. بر خلاف برونگراهای اجتماعی، یک درونگرا اگر مدت زمان زیادی را به تنهایی روی یک پروژه سپری کند پس از آن احساس نمی کند که از دنیا عقب مانده چون آنها در زندگی معمولی نیز فضای خاص خودشان را دارند.
درونگراها از به تنهایی کار کردن لذت می برند و با فضای کاری آرام و خلوت راحت هستند و حتی از آن لذت می برند. آنها از این شرایط برای تمرکز بیشتر روی کار و دور ماندن از مواردی که ذهنشان را منحرف می کند استفاده می کنند.

زمان سنجی در شرایط جدید

بسیاری از ما باید زمان سنجی را در موقعیت های جدید از درونگراها بیاموزیم. افراد درونگرا زمانی که با یک موقعیت جدید روبرو می شوند سریع به عمق نمی روند. آنها خیلی آرام حرکت می کنند و قبل از هر حرکتی شرایط را می سنجند.
افراد درونگرا به جای اینکه خود به دیگران نزدیک شوند منتظر می مانند دیگران به آنها نزدیک شوند. همه اینها یعنی این افراد با دیگران رابطه ای مصنوعی ایجاد نمی کنند و سعی می کنند از او به یک درک برسند. افراد درونگرا صبر می کنند و گزینه های خود را زیر نظر می گیرند، و در نتیجه مناسب ترین عمل را انجام می دهند تا کمتر به دردسر بیوفتند.
درونگراها تمایل دارند بیشتر از عمل یا صحبت کردن فکر کنند. در مقابل برونگراها بیشتر علاقه به صحبت و عمل دارند تا فکر کردن.

دور زدن غیر ضروری ها

افراد درونگرا کمتر در خطر تاثیر پذیری از محیط هستند. این افراد معمولا در محل کار نیز زیاد با همکاران مشغول صحبت نمی شوند و یا درگیر مکالمات طولانی تلفنی نیستند. به همین علت چنین افرادی مطلوب مدیران و کارفرمایان هستند.
درونگراها ممکن است به عنوان فردی حرفه ای و مورد اعتماد که روی مسئولیت خود متمرکز است و درگیر فعل و انفعالات ایجاد شده توسط همکاران نمی شود شناخته شوند. مدیران چنین افرادی را قابل اعتماد می دانند چون بیشتر از برونگراها به پروتکل های محل کار مقید هستند.

ارتباط قدرتمند

درونگراها معمولا در روابط شفاهی خود بسیار قوی هستند چون از صحبت هایی که با توجه به تجربه و وضعیت قابل اجرا نیستند پرهیز می کنند.
تالیبا فاستر که خود یک روانپزشک است این مورد را از درونگراها آموخت او می گوید: در اوایل شروع حرفه ام همیشه نگران سرو کله زدن با مراجعین درونگرا بودم، با خود فکر می کردم با یک ساعت مشاوره پر از سکوت چه کار کنم؟ آیا ما بحثی را با هم شروع می کنیم؟ آیا در این مدت من از مراجعم بیشتر صحبت خواهم کرد؟ من خیلی سریع یاد گرفتم. استعداد تمرکز روی موضوع و مختصر کردن دیگر بحث ها به من کمک کرد تا با مراجعین درونگرا زودتر از مراجعین برونگرا به نتیجه برسم.
برونگراها تمایل دارند در مورد همه چیز با آب و تاب صحبت کنند در حالی که درونگراها کمتر زمان را هدر می دهند و به اصل موضوع می پردازند.

شما چه فکر می کنید؟

چه چیزهایی از درونگراها آموختید؟ آیا موردی هست که ما به آن اشاره نکرده باشیم؟ آیا شما خود درونگرا هستید؟ و یا شخصی درونگرا را در خانواده دارید؟ و یا خودتان یک برونگرا هستید که دوست دارد مقداری درونگرایی داشته باشد؟ چرا؟ افکار و نظرات خود را با ما و دیگران نیز به اشتراک بگذارید.

کاری از گروه ترجمه به اندام ( دکتر کرمانی )