مصــاحبه اختصاصی با حسین عسگری جدیدترین رکوردار وب سایت دکتر کرمانی من حسین عسگری هستم و در استان تهران زندگی میکنم. وزن اولیه من 148 کیلو بود و بعد از رژیم دکتر کرمانی توی 20 ماه، تونستم به وزن 88 کیلو برسم. 26 سالمه و 148 کیلو بودن برای یه جوون بیست ساله، یعنی فاجعه!همه اعضای خانواده من اضافه وزن دارن. نکته جالب اینکه هیچ از اول چاق نبوده. عکسهای قدیمی مامان و بابام رو که نگاه میکنی، میبینی واقعا وزنشون زیاد نبوده. اصلا چاق نبودن. بعد از ازدواج کم کم انقدر خوردن که چاق شدن. یا من و خواهرم هم همینطور. از بچگی انقدر گفتن بچه باید بخوره تا بتونه خوب رشد کنه یا بچه تپل خوبه که ماهم آروم آروم وزنمون بالا رفت. قبل از زمان دانشگاه بود که تصمیم گرفتم جدی جدی وزنم رو کم کنم. یه سری دستگاه ورزشی که اون موقعها تلوزیون تبلیغ میکرد رو خریدم. بدون رژیم شروع کردم به ورزش کردن. فایده نداشت راستش رو بخواید. ورزش میکردم ولی کنارش هرچی که دوست داشتم، میخوردم. خب معلومه که وزنم پایین نمیاومد. یکی از دوستانم رژیم گرفت و وزنش رو هم کم کرد. اما اون رژیم طوری بود که باید نون و برنج رو کلا قطع میکردی. دیدم دوستم با این رژیم تونسته وزن کم کنه، گفتم بذار امتحان کنم. تنها یادگاری که از اون رژیم موند، ریزش موی افتضاح بود. با هزار مصیبت و محرومیت وزنم کم شد، در کنارش موهام هم کم شد. دیگه این ریزش مو با من موند که موند. بعد دیگه رفتم دانشگاه. سالهای دانشگاه غذا افتضاح بود. اونجا از بس نمیتونستم چیزی بخورم لاغر میشدم. بعد سه چهار روز تعطیلی که میشد، میاومدم خونه، دستپخت مامانم رو میخوردم. انقدر میخوردم تا باز دوباره وزنم زیاد میشد. سه چهارماهی که خونه بودم، عوض اون چندسال دانشگاه رو درآوردم. از بس که خوردم و خوردم. دلم برای غذای خونه خیلی تنگ شده بود خب. برای جشن فارغ التحصیلی که رفتم پیش دوستم، بهم گفت حسین با خودت چی کار کردی! چطوری انقدر چاق شدی! خیلی بهت خوش گذشته انگار خونه مامانت. الان این عکسی که از چاقی من میبینید برای همون سه چهارماه بعد از دانشگاهمه.حالا فکر نکنید با خوردن و چاقی بهم خوش میگذشت. اصلا اینطوری نبود. کمر درد و پا درد داشتم. خیلی اذیت میشدم. موقع لباس خریدن همیشه بهم بد نگاه میکردن. موقع شلوار خریدن مصیبتی داشتم که نگو و نپرس. باورتون میشه من دلم برای شلوار لی پوشیدن تنگ شده بود. چند سال بود که مجبور میشدم شلوار پارچهای بدوزم. واقعا از این موضوع ناراحت بودم. دوست داشتم مثل بقیه همسن و سالهام لباس بپوشم و خوشتیپ باشم. اما امکانش نبود. وقتی چاقی نگاهها خیلی روت سنگینی میکنه. مردم بهت نگاه میکنن. هرکسی از راه میرسه هی میخواد نصیحتت کنه که وزنت رو بیاری پایین. معلم، استاد، دوستهات، حتی خانواده دائما بهت تذکر میدن. توی مدرسه مسخره میشی. خب همه اینها یه فشار روحی و روانی که روی آدم میآد دیگه. یکی از دوستانم رژیم گرفت و وزنش رو هم کم کرد. اما رژیم طوری بود که باید نون و برنج رو کلا قطع میکردی. دیدم دوستم با این رژیم تونسته وزن کم کنه، گفتم بذار امتحان کنم. تنها یادگاری که از اون رژیم موند، ریزش موی افتضاح بود. موقع راه رفتن کمر درد شدید میگرفتم. هی خودم رو گول میزدم میگفتم نه این کمر درد به خاطر وزن نیست. به خاطر همون کمردردی که قبلا داشتم و اینها. ولی همه میدونیم حقیقت یه چیز دیگه بود. خلاصه تا اینکه تصمیم گرفتم واقعا برم وزنم رو کم کنم. دکتر کرمانی رو دیگه همه میشناسن واقعا. من چندین بار اسمشون رو شنیدم. اومدم سراغ ایشون. موقعی که میخواستم وزنم رو وارد کنم، فکر میکردم نهایت دیگه 100 کیلو باشم. رفتم روی ترازو و دیدم 148 کیلوام! قلبم داشت از جا کنده میشد. با خودم گفتم چکار کردی حسین. باید هفتاد کیلو وزن کم میکردم!رژیم رو گرفتم و شروع کردم. اوایل تاثیری نمیگذاشت. بدنم خیلی مقاومت میکرد. اصلا یه مدت که بدتر، گرم به گرم زیادتر هم میشدم. بعد تصمیم گرفتم ورزش کردن رو اضافه کنم.دوچرخه ثابت گرفتم و شروع کردم. روزی 5 ساعت ورزش میکردم تا مقاومت بدنم شکسته بشه. دو هفته بعد از شروع ورزش، خودم رو وزن کردم. یک کیلو و 600 گرم وزن کم کرده بودم. بالاخره تونستم موفق بشم. بعد از اون دیگه همینطوری وزنم پایین و پایینتر اومد. رمز موفقیت، برای کاهش وزن، به نظر من 4 چیزه. یک داشتن یه رژیم غذایی خوب. نه رژیمی که خوردن خیلی چیزها رو محدود کنه. رژیمی که همه نیازهای بدن رو برطرف کنه. مثلا رژیم دکتر کرمانی از این نظر خوبه. توش مجبور نیستی خوردن یه چیزی رو به کل کنار بذاری. هرچی دوست داری میخوری. تنوع غذات هم بالاست. خودت میتونی غذات رو انتخاب کنی.دومیش اینه که ورزش کنی. بدون ورزش نمیشه. اونجوری که دوست داری وزنت پایین نمیآد. یا خیلی کند پایین میآد. ورزش خالی هم فایده نداره. من امتحان کردم دیگه. هیچ فایدهای نداره. بدتر آدم وزنش بالا میره.سومی داشتن یه همراهه. تو باید همراه داشته باشی که حواسش بهت باشه. تشویقت کنه. بهت امید بده. انگیزه بده. کمکت کنه یه جاهایی. توی این 20 ماه مادر من خیلی همراه بود. برام غذا درست میکرد. توی وزن کشیها کنارم بود. تشویقم میکرد و همیشه بهم امید میداد که من میتونم.در آخر هم مهمترین چیز اراده است. تو باید اراده خیلی قوی داشته باشی. باید با همه وجودت بخوای که لاغر بشید. من یه اخلاقی دارم که اگر بخوام یه کاری رو بکنم، هیچ کس نمیتونه پشیمونم کنه و نظرم رو برگردونه. من میخواستم که لاغر بشم و تونستم با تلاش توی 20 ماه 60 کیلو وزن کم کنم و لاغر بشم. توصیه من به همه اونایی که اضافه وزن دارن اینه که:وزنم رو که روی ترازو دیدم قلبم از جا کنده شد!
تا اینکه سال 97 دانشگاه تموم شد و برگشتم کلا خونه.
وزن اولیه: 148 کیلو گرم
وزن پایانی: 80 کیلو گرم
میزان کاهش وزن: 60 کیلو گرم
رکورد دارهای
مـا خالیـــههمین الان ثبت نام کن
1- همین امروز دیره، باید همین ثانیه شروع به رژیم گرفتن بکنن.
2- بدونن با وزن سالم بهترین زندگی رو دارن.
3- تا دیر نشده شروع کنن. هرچی سن بالاتر بره سختتر میشه ورزش کرد و رژیم گرفت.
دیدگاه ها