Array

سلام من لیلی مهری هستم. 42 سالمه و تونستم با رژیم دکتر کرمانی از وزن 86 کیلو به وزن 55 کیلو برسم. یعنی 31 کیلو کاهش وزن داشتم.انقدر کاهش وزنم زیاد بود که الان وقتی یه آشنا من رو می‌بینه، اصلاً من رو نمی‌شناسه.

چاقی دوران سختی بود. فشار خونم همیشه بالا بود. سر زایمان دو تا بچه‌هام، به خاطر همین فشار خون. دختر اولم که می‌خواست به دنیا بیاد، ده روز آخر رو توی بیمارستان بستری بودم.

دختر دومم هم به خاطر فشار خون بالا، هشت ماهه به دنیا اومد. چاقی شرایط بارداری رو خیلی برای من سخت کرده بود.انقدر پا درد داشتم که حتی نمی‌تونستیم درست بایستم، چه برسه به اینکه راه برم.

می‌خواستم ظرف بشورم، باید دو سه بار وسطش می‌نشستم تا درد پاهام دوباره آروم بگیره. فکر کن یه عمر تیکه تیکه باید ظرف‌هات رو بشوری. اما الان هیچ خبری از این چیزا نیست.الان خیلی عالیم. فشار خونم روی 16 یا 18 می‌رفت.

من الان فشار خونم روی 11 عه. گردنم همیشه گرفته بود، همیشه گردنبند می‌بستم. غبغب داشتم. اما الان چربی‌های گردنم آب شده و هیچ گرفتگی و دردی ندارم.همسرم هیچ وقت به روم نمی‌آورد که وزنم زیاده. اما چند باری بهم گفت که توی خواب خر و پف می‌کنی. ولی الان میگه از وقتی لاغر شدی دیگه اصل این مشکل رو نداری.
از اینستاگرام با دکتر کرمانی آشنا شدم. ویدیوهای دکتر رو دیدم، با خودم گفتم دیدن این چیزها ضرری نداره. وقت بذار ببین این ویدیوها چیه. خلاصه که شروع کردم به ویدیو دیدن.

بعد اگر سؤالی درباره لاغری برام پیش می‌اومد، ازشون توی پیج پرسیدم. انصافاً همون لحظه جوابم رو می‌دادن. اینکه جوابم رو می‌گرفتم، خیلی خوشحال می‌شدم.

جای تو بیـن
رکورد‌ دارهای
مـا خالیـــههمین الان ثبت نام کن

می‌گفتم ببین، برای من ارزش قائل می‌شن. وقت می‌ذارن جوابت رو می‌دن. توام برای خودت ارزش قائل شو و وزنت رو کم کن.یه برگه رو آوردم و وزنم رو روش نوشتم. بعد یه نمودار کشیدم و وزن‌ها روش مشخص کردم.

گفتم عید نوروز 1400 من باید 66 کیلو باشم. روز تولدم که توی خرداد ماهه باید 60 کیلو باشم. سالگرد ازدواجم که مردادماهه باید 55 کیلو باشم. دقیقاً همین شد.

مسیر رو برای خودم مشخص کرده بودم. دقیقاً توی اون روزهایی که هدف گذاشته بودم، بهشون رسیدم.چای سبز رو همیشه مصرف می‌کنم. حتی الان که به وزن ایده‌آلم رسیدم و توی مرحله تثبیت وزنم، چای سبز رو فراموش نمی‌کنم.

چای سیاه رو به‌طور کلی حذف کردم. چای سبز می‌خورم تا سوخت و ساز بدنم زیاد بشه.قبلاً می‌خواستم چایی بخورم، قشنگ یه قوری چایی دم می‌کردم. یهو شیش‌تا چایی می‌خوردم. بعد قند رو هم قبول نداشتم.

با این شیش تا چایی، شیش تا هم شکلات می‌خوردم. این‌ها رو همه رو حذف کردم. رفتم به جاش توت خشک، خرما و کشمش خریدم.یا برای مثال صبح و عصر می‌نشستم، تیکه بزرگ کیک می‌خوردم.

حتی بعد از اونم می‌گفتم ضعف دارم. الان معده‌ام کوچیک شده. قبلا همیشه ضعف داشتم و گرسنه‌ام بوده. سراغ خوردن این چیزها هم نمی‌رم. همون هفت قاشق برنجم رو می‌خورم. کلاً طبعم عوض شده.

توی فکرم جراحی بود؛ ولی چون هزینه‌اش رو نداشتم برام جزء محالات بود. بعد از اینکه رژیم گرفتم و دیدم می‌تونم با این رژیم به خوبی وزن کم کنم، با خودم گفتم چرا الکی خودم رو بندازم زیر تیغ جراحی خب!

مامانم یکم تپله. خواهرهام نه ولی. تقریباً استاندارد. خواهر کوچیکم خیلی هیکلی خوبی داره. البته الان که بارداره. اندام من الان، بعد از رژیم، از اون هم بهتره.

ما سه تا خواهریم و فقط من چاق بودم. قبلاً، هرکسی که می‌خواست بهمون اشاره کنه می‌گفت اونی که چاقه. این موضوع خیلی ناراحتم می‌کرد. ولی الان همه می‌گن اون مانکنشون.

خواهر بزرگم الان با من داره میاد پیاده روی و دوست داره که مثل من باشه. هرکسی من رو می‌بینه تعجب می‌کنه. می‌گن همه توی کرونا چاق می‌شن و وزن اضافه می‌کنن؛ ولی من تونستم که لاغر بشم.توی دوران رژیم به جز استپ وزنی مشکل دیگه‌ای نداشتم.

همیشه فکر می‌کردم، هرکاری بکنم از 70 کیلو پایین‌تر نمیام. این نمی‌تونم گفتن باعث شده بود روی 73 کیلو استپ وزنی کنم. از پشتیبان‌ها سؤال پرسیدم.

گفتن این توقف کاهش وزن به خاطر استرستونه. بهم گفتن آروم باشم، پروتئین مصرف کنم و بیشتر هم فعالیت کنم. به خودم گفتم ایمان داشته باش که بتونی وزن کم کنی.

استپ وزنیم شکسته شد و به 70 کیلو رسیدم. بعد با خودم می‌گفتم می‌شه 69 رو ببینم؟ 69 رو که دیدم، با خودم گفتم من حتماً می‌تونم خودم رو به 60 کیلو برسونم.

وقتی قبول کردم که می‌تونم، از 70 تا 60 رو به‌سرعت طی کردم.چون دوران کرونا بود جایی نمی‌رفتیم. اما هر یه کیلویی که وزن کم می‌کردم توی گروه فامیلیمون به همه اعلام می‌کردم.

سبک زندگی من با همین ویدیوهای دکتر عوض شد. من دوست ندارم کسی برای من چیزی رو دیکته کنه. نمی‌شه که تا آخر عمر یکی برای من دیکته کنه چی بخور چی نخور.

باید بهمون یاد بده. ویدیوها و برنامه دکتر دقیقاً همین بود. بهم یاد می‌داد که سبک زندگیمون باید از این به بعد چطوری باشه.
حتی بچه من از چاقیم اذیت می‌شد.

می‌گفت تو که میای مدرسه همه به من می‌گن مامانت همون خانم چاقه‌ست. خب بچه‌ام هم ناراحت می‌شد. الان بچه‌ام هم لذت میبره میگه مامان من خوشتیپ و خوشگله.

حتی از خاله‌هام هم بهتره. الان حتی بچه‌هام هم توجه می‌کنن که چی بخورن.همیشه به آدم‌های چاق، به چشم ضعف نگاه می‌کنن. واقعاً آدم‌های چاق به کمک نیاز دارن.

من از وقتی لاغر شدم، دیدم نسبت به بقیه عوض شده. الان قوی شدم. قدرت رو توی خودم می‌بینیم. قبلاً با یه حرف کوچیک به هم می‌ریختم؛ ولی الان خودم رو یه آدم قوی می‌بینم و اعتماد به نفس دارم.

توصیه من به همه اونایی که اضافه وزن دارن اینه که:
1- به خودشون ایمان داشته باشن.
2-  فکر نکنن که نمی‌تونن.
3- قدرتشون رو باور کنن.