Array

رحیمه زنجانی هستم. 32 سالمه و در استان گلستان، شهرستان گرگان زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 80 کیلو بود. بعد از هفت ماه با رژیم شیردهی دکتر کرمانی به 60 رسیدم. از وقتی که یادم می‌یاد وزنم زیاد بود ولی نه اونقدر که نگرانم کنه. بعد از ازدواج و زایمان اولم اضافه وزنم بیشتر شد. کم کم انقدر چاق شدم که بالا رفتن از پله‌ها و تحرک برام خیلی سخت شده بود. وزنم به زانوهام فشار می‌آورد. یکبار موقع بالا رفتن از پله‌ها به خاطر وزن و درد زانو، تعادلم رو از دست دادم و افتادم. زانوم دچار آسیب شدیدی شد و مجبور شدم مدتی خونه نشین بشم. از اعتماد به نفس پایین و پیدا نکردن لباس که دیگه براتون نگم. بیشتر مواقع توی لباس فروشی‌ها حق انتخاب نداشتم! بعضی مواقع مجبور می‌شدم به خیاط سفارش لباس بدم که هزینه‌ی بالایی داشت. جوونی و شادابیم رو به خاطر چاقی از دست داده بودم. این فشارها باعث شد تا زیر نظر یکی از متخصصین تغذیه رژیم بگیرم و 18 کیلو وزن کم کنم. اما بارداری دوم همه چی رو خراب کرد. این اتفاق هم زمان شد با درس خوندن در مقطع کارشناسی ارشد و نوشتن پایان نامه. تو این دوره حسابی از خورد و خوراکم غافل شدم و وزنم دوباره برگشت. با اینکه سن زیادی نداشتم اما صورتم پژمرده و پیر­ شده بود. این موضوع دیگه برام قابل تحمل نبود. اما جرات گرفتن رژیم رو هم نداشتم. نوزاد شیرخواره داشتم و می‌ترسیدم با رژیم برای اون مشکلی پیش بیاد.

از طریق یکی از دوستانم که قبلا با رژیم دکتر کرمانی وزن کم کرده بود، آشنا شدم. با یه سرچ ساده توی اینستاگرام، پیج دکتر کرمانی رو دیدم و بعد هم سراغ پیج نتایجشون رفتم. با دیدن اون همه آدم که به وزن ایده‌آلشون رسیده بودن، ترغیب شدم رژیمم رو شروع کنم. با مشاوران دکتر کرمانی تماس گرفتم و ازشون کمک خواستم. کارشناس‌ها بهم گفتن می‌تونم رژیم بگیرم، اما باید بذارم شش ماه از شیردهیم بگذره بعد شروع کنم. بعد از شش ماهگیِ نوزادم، سراغ سایت دکتر کرمانی رفتم و رژیم آنلاین رو شروع کردم. همونجا برنامه‌­ی روزمنو رو انتخاب کردم تا بتونم با خانوادم همسفره باشم. دوتا بچه کوچیک داشتم که مراقبت‌ زیادی می‌خواستن و وقت آشپزی جداگونه برای خودم رو نداشتم. برنامه روز منو هم تنوع بالایی داشت و هم امکان غذا خوردن مشترک با خانواده رو به من می‌داد. کمتر غذایی پیدا می‌شد که تو برنامه غذاییم نباشه الّا غذاهای سنتی که مخصوص شهر گرگان بود. تو این هفت ماه من هم مثل خیلی‌های دیگه به خوردن وسوسه ‌شدم. اما وقتی به راهی که اومده بودم فکر می‌کردم و کاهش وزنم رو می‌دیدم با خودم می‌گفتم حیفه که رژیم رو بشکنم. توی مهمونی‌ها به اندازه غذا می‌کشیدم تا هم غذای مهمونی رو خورده باشم، هم به رژیم پایبند مونده باشم. اگه اتفاقی می‌افتاد که باعث می­‌شد رژیم رو بشکنم، دوباره از فردا برنامم رو رعایت می‌کردم. خودم رو سرزنش نمی‌کردم که اراده ندارم و دیگه نمی‌تونم از برنامه غذاییم پیروی کنم. به خودم امید می‌دادم که هنوز می‌تونم لاغر بشم و به وزن ایده‌آلم برسم.

با این رژیم، زندگی من تغییر زیادی کرد. اصولی غذا پختن و درست غذا خوردن رو یاد گرفتم. فهمیدم که برای لاغر شدن به اندازه غذا خوردن مهمه نه کم غذا خوردن. خدا رو شکر توی این هفت ماه مشکل خاصی برام پیش نیومد! نه ریزش مو داشتم و نه استپ وزنی. از این مهم‌تر بچه‌ام هم رشد کامل رو داشت و برای شیردهی به مشکلی برنخوردم. بعد از رژیم و کاهش 20 کیلویی وزنم، حس خیلی خوبی دارم. سلامتی رو اولویت زندگیم قرار دادم. الان فهمیدم تا من مادر سالمی نباشم و به خودم اهمیت ندم، نمی‌تونم فرزند خوب و سالمی تربیت کنم. بعد از کاهش وزنم زندگی زیباتر شد. دیگه برای لباس خریدن حق انتخاب دارم. خبری از زانو درد نیست. طراوت و شادابی پوستم برگشته. اصلا انگار جوون‌تر شدم. کسایی که خیلی وقت بود من رو ندیده بودن، بهم می‌گفتن ظاهرت خیلی خوب شده و سنت کمتر دیده می‌شه. دیگه توی جمع خجالت نمی‌کشم و اعتماد به نفسم بیشتر شده. همه اینها خیلی حس خوبی به من می‌ده. رمز موفقیت من توکل به خدا، اراده خودم، حمایت‌های همسرم و صد البته رژیم خوب و اصولی دکتر کرمانی بود. خانواده‌م هیچ‌وقت من رو دلسرد نکردن. هرچی وزنم کمتر می‌شد بیشتر روحیه می‌دادن و دائم می‌گفتن چقدر زیبا و خوش‌اندام شدی. یه کمی نگران بازگشت وزنم هستم اما می‌دونم اگه به همین روش ادامه بدم و هر روز تحرک داشته باشم، حتی برای یک ساعت، دیگه وزنم برنمی‌گرده.

توصیه من به همه مادرایی که اضافه وزن دارن اینه که:

1. به خودشون اهمیت بدن.
2. سلامتی رو اولویت قرار بدن.
3. حتما دنبال راهکاری برای کاهش وزن باشن.