Array به اندام دکتر کرمانی مصــاحبه اختصاصی با علی اکبر جوشقانی جدیدترین رکوردار وب سایت دکتر کرمانی علی اکبر جوشقانی هستم و قهرمان اسبق ووشو ایرانم. از بچگی ووشو کار میکردم. بعد از تمام شدن دوره ورزشیم و رفتن به سربازی و درگیر زندگی و کار شدن، وزنم کم کم شروع به بالا رفتن کرد. با زیاد شدن وزنم دردهاهم یکی یکی سراغم اومدن. کمردرد و زانودرد امانم رو بریده بود. فکر کنید! من که عادت داشتم از صبح تا شب بدوم و برم این باشگاه و اون باشگاه، حالا بالا رفتن از دوتا پله هم برام سخت شده بود. داستان رژیم گرفتن و کاهش وزن من از 38 سالگی شروع شد. درست وقتی که تو مجموعه دکتر کرمانی استخدام شدم. اول که رفتم توی مجموعه اونقدرها به رژیم دکتر کرمانی ایمان نداشتم، اما دیدم همهی همکارهام توی مجموعه واقعا به دکتر و رژیمش ایمان دارن. یه کمی که زمان گذشت دیدم خیلیها هستن تو خود همین مجموعه که با رژیم دکتر کرمانی وزن کم کردن. خیلی از افراد دیگه هم بودن که توی مجموعه کار نمیکردن و از طریق اینترنت و اینستاگرام با دکتر آشنا شده بودن اما باز هم به ایشون ایمان قلبی داشتن و با برنامه ایشون وزن کم کرده بودن. راستش رو بگم از اینکه رژیم دکتر انقدر طرفدار داره متعجب بودم. میدونستم آدمهای زیادی هستن که با برنامه دکتر وزن کم میکنن ولی فکر نمیکردم انقدر زیاد باشن دیگه. خلاصه که وقتی دیدم همه دارن با دکتر کرمانی وزن کم میکنن با خودم گفتم من که دارم برای خود آقای دکتر کار میکنم چرا رژیم نگیرم خب؟ راستش رو بخواید وزن بالا خیلی اذیتم میکرد. بعد از دوران شور و حال جوانی و اون همه تحرک و ورزش و فعالیت بدنی به خاطر درگیر کار شدن و چرخوندن زندگی مجبور به یکجا نشینی شدم. از صبح زود تا ظهر گاهی هم تا شب روی صندلی پشت کامپیوتر مینشتسم تا اینکه یه روز به خودم اومدم دیدم این قهرمان ووشو شده 105 کیلو. این اتفاق برای من خیلی سنگین بود. روی اعتماد به نفسم تاثیر زیادی داشت. یه جورایی از خودم ناامید شده بودم. با خودم میگفتم آخه تو که یه روزی توی تیم ملی بودی چرا باید الان دو قدم که راه میری به نفس نفس بیافتی و همه وجودت درد بگیره. هردفعه زانودرد و کمردردم شروع میشد حسرت، همهی وجودم رو میگرفت. حسرت اون روزایی که بدن سالم و ورزشکاری داشتم. اوضاع وقتی بدتر شد که دیگه به خاطر اضافه وزن به کبد چرب و فشار خون بالا هم مبتلا شدم. این تیر آخری بود که به اعتماد به نفسم زده شد. قبلا یه ورزشکار و قهرمان تیم ملی بودم، الان یه آدم بیمار با کبد چرب و فشار خون بالا که حتی نمیتونست راحت نفس بکشه. واقعیتش وضعیت تناسب اندام هم توی خانوادهی من خیلی خوب نیست. عادتهای بد غذایی و برنامه غذایی ناسالمی که توی خانوادهمون بود نقش اساسی توی بالا رفتن وزن من داشت. به خصوص دستپخت مادرم. هر غذایی که مادرم درست میکنه انگار ملائک مستقیم از بهشت آوردنش. نمیتونم بگم چقدر خوشمزهست. واقعا نمیشه به غذاهاش نه گفت. اما خب الان دیگه چارهای نیست. باید نفسم رو کنترل کنم. قبلا به فکر رژیم نبودم. یعنی دوست داشتم وزنم بیاد پایین اما به این فکر نمیکردم که یه رژیم رو جدی دنبال کنم. یکی دوبار به صورت هیجانی رژیم گرفتم اما هیچ کدوم بیشتر از یک هفته طول نکشیدن. یه دورهای هم به این فکر افتادم که عمل کنم. بیشتر به خاطر اینکه به فکر هیکل ورزشکاری جوانیام میافتادم و با خودم میگفتم چی میشد اگه اون هیکل رو دوباره به دست میآوردم؟ چی میشد مثل قبل بدن سرحال و خوشاندامی داشته باشم؟ چی میشد مثل قبل هیچ مشکلی توی لباس خریدن نداشته باشم و هرچی که دوست دارم بپوشم؟ وقتی به وزن 105 کیلو رسیدم دیگه همه اعتماد به نفسم رو باخته بودم. جدا از شرایط خراب سلامتیم به جایی رسیده بودم که حتی یه لباس خوب نمیتونستم پیدا کنم و بپوشم. همهی دوستهای قدیمیم وقتی من رو میدیدن به اولین چیزی که اشاره میکردن چاقیم بود. من هم روز به روز ناراحتتر میشدم. از دست خودم بیشتر از همه ناراحت بودم. همهی اون سلامتی رو به خاطر دو سه تا لقمه بیشتر غذا خوردن به باد داده بودم. وزن اولیه: 105 کیلوگرم وزن پایانی: 84 کیلوگرم میزان کاهش وزن: 21 کیلوگرم قبلا اعتقادی به کاهش وزن نداشتم، اما همکاری با دکتر کرمانی برای من تلنگری بود تا یه تصمیم جدی بگیریم و وزنم رو پایین بیارم. خلاصه تا اینکه وارد مجموعه دکتر کرمانی شدم و با دیدن اون همه آدم که برای سلامتی بقیه تلاش میکنن و افراد خیلی بیشتری که با رژیم دکتر به وزن ایدهآلشون رسیده بودن، من هم ترغیب شدم رژیم رو شروع کنم. البته باید اعتراف کنم که قبلا اعتقادی هم به کاهش وزن نداشتم. هیچ وقت فکر نمیکردم دوباره بتونم به دوران جوانی و بدن ورزشکاریم برسم. اما وقتی دیدم کسایی هستن که 40 کیلو وزن کم کردن با خودم گفتم تو چرا نتونی؟ همکاری با دکتر کرمانی برای من تلنگری بود تا یه تصمیم جدی بگیریم و وزنم رو پایین بیارم. خب اول از همه باید بگم که غذاهایی که توی دوران رژیم میخورم با غذاهایی که قبل از اون میخوردم فرقی که نکرده هیچ، تازه متنوعتر هم شده. بعضی موقعها یه غذاهایی رو توی برنامه رژیمم میبینم بعد با خودم میگم عه! این غذا هم خوشمزهستها! چرا قبلا به فکرم نمیرسید این رو درست کنم بخوریم؟ خلاصه که از جهت تنوع غذایی بالا توی برنامه رژیمم هرچی بگم کم گفتم. روزهای اولی که رژیم رو شروع کرده بودم ضعف و بیحالی سراغم میاومد. کم کم وقتی به حجم غذاها عادت کردم این ضعف و بیحالی هم برطرف شد. رژیم گرفتن و کنترل هوسها شاید به اون راحتی که همه میگن نباشه اما بعد از گذشتن یکی دو هفته آدم دستش میآد که چیکار کنه تا به رژیمش پایبند بمونه. یه جورایی قدرت نه گفتن به خیلی چیزها رو یاد میگیره. جای تو بیـنرکورد دارهایمـا خالیـــههمین الان ثبت نام کن الان حدود 5 ماهه که رژیم رو شروع کردم. با اینکه توی این پنج ماه 21 کیلو کردم و از 105 کیلو به وزن 84 کیلو رسیدم. اما هنوز هم توی رژیمم و قصد دارم وزنم رو پایینتر بیارم. امیدوارم که موفق بشم و ارادهم رو بالا نگه دارم. خانواده و دوستهام توی حفظ اراده من نقش مهمی داشتم. همون دوستهام که میگفتن چقدر چاق شدی، وقتی میبینن رژیم دارم تشویقم میکنن و میگن چقدر خوب شدی یا همینطوری ادامه بده داری شکل جوانیهات میشی. از حمایت خانوادهم که نگم. واقعا توی این پنج ماه پا به پای من اومدن تا سلامتیم رو دوباره به دست بیارم. البته بگم هنوزم نمیتونم از دست پخت مادرم بگذرم ولی سعی میکنم خودم رو کنترل کنم. قطعا چاقی باعث میشه از چرخه سالم زندگی دور بشیم. این رو من که ورزشکار حرفهای بودم با تمام وجود درک میکنم. چاقی به بدن و روح و روانمون آسیب زیادی میزنه. آسیبهای اضافه وزن فقط مختص به خود ما نیست. عزیزانمون هم از عوارض منفی اون در امان نیستن. وقتی چاقی و از خودت رضایت نداری، وقتی از زندگی سالم و با کیفیت دوری، قطعا نمیتونی اونطوری که باید و شاید در کنار خانواده باشی. اونها رو از داشتن یکی از اعضای اصلی خانواده که وجودش به شدت نیاز دارن محروم کردی. من یه پدرم. مطمئنم پسر هشت ساله من به خاطر اضافه وزن من آسیبهایی رو دیده که شاید الان خیلی به چشم نیاد، اما بعدا معلوم بشه. الان که توی رژیمم و دارم به هدفم نزدیک میشم خدا رو شکر حالم خیلی بهتر شده. راحت پیادهروی میکنم. به واسطه کاهش وزن دیگه خبری از کمردرد و زانودرد نیست. احساس میکنم کم کم دارم به دوران اوج جوانیم برمیگردم. لباسهایی قدیمیم رو که بهم اندازه نمیشدن از کمد درمییارم و میپوشم. نمیدونید چه لذتی داره وقتی میبینی لباسهای قدیمیت دوباره اندازهت شدن. امیدوارم همهتون این لذت رو تجربه کنید. توصیهی من به همهی اونهایی که اضافه وزن دارن اینه که: 1- یه یا علی بگن و شروع کنن. کار سختی نیست و فقط همت میخواد. 2- برای اینکه راحتتر وزن کم کنن برن سراغ پیادهروی و ورزش. 3- یه رژیم خوب و اصولی رو انتخاب کنن و سراغ هر رژیمی نرن. ثبت نام و دریافت رژیم غذایی این بار تو فرصتها رو بساز! برای تغییر بدن اول باید ذهنت رو تغییر بدی مطالب مرتبط نظرات دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * نظر شما نام * ایمیل