چربی‌ دور قلبم رو به چشم دیدم!

اگه بخوام دقیق براتون بگم، می‌تونم بگم که زندگی من به دو قسمت تبدیل شد. دوران قبل از رژیم و بعد از رژیم و تغییراتی که توی این دوران چشیدم رو می‌تونم خیلی خوب با هم مقایسه کنم.
این تغییرات من بعد از رژیم حتی توی روابط اجتماعیم هم تاثیر گذاشت و از من یه آدم دیگه‌ای ساخت. من همیشه از اجتماع دور بودم و فراری. همیشه توی خونه می‌نشستم و پلی استیشن بازی می‌کردم. مادرم کلافه شده بود از دستم و می‌گفت محمد چقدر تو خونه می‌شینی. پاشو برو بیرون. ولی من اعتماد به نفس نداشتم.
اما بعد از رژیم. من خیلی فعال شدم. اعتماد به نفسم خیلی بالا رفته بود. یکسره با دوستام بیرون می‌رفتم و توی جامعه بودم.
اون موقع‌ها به خاطر چاقی یکسره بدنم بوی بد می‌داد و مجبور بودم روزی دوبار دوش بگیرم. چون چربی‌ها باعث می‌شد تند تند عرق کنم و این موضوع منو خیلی آزار می‌داد. اما بعدش خیلی خیلی خوب شدم.
قبل از رژیم فقط دوست داشتم توی خونه بگیرم بخوابم. بدنم خیلی کرخت و بی‌حس بود ولی بعدش یه آدم دیگه‌ای شدم. مخصوصا این که برنامه ورزشی دکتر کرمانی رو هم گرفتم. همین شد که صبح زود پامی‌شدم. می‌رفتم باشگاه و کلی ورزش می‌کردم. بدنم خیلی روی فرم اومده بود و به شدت احساس سرزندگی می‌کردم.

[static_cta type=7 utm=?utm_source=type7&utm_medium=Mohammad- Palizvan&utm_campaign=Recorddar_CTA]
همه بهم می‌گفتن تو یه آدم دیگه شدی و اون محمد قبل نیستی. پدر و مادرم هم به شدت خوشحال بودن که من دیگه اون آدم گوشه گیر و خجالتی نیستم که همش یه جا بیفته و بخوابه.
خواهرم خیلی برای لاغر شدن تشویقم کرد. همینطور یکی از دوستانم توی استانبول به اسم سعید که می‌خوام همین‌جا ازش تشکر کنم. چون خیلی من رو حمایت می‌کرد و بهم می‌گفت برو جلو تو می‌تونی. پا پس نکش!
من انقدر راضی بودم از این رژیم که به 20، 30 نفر دیگه هم معرفیش کردم و گفتم چطوری از من یه آدم دیگه‌ای ساخته. چطوری سبک زندگیم رو عوض کرده و منو با زندگی آشتی داده. جالب اینجا بود که خیلی‌هاشون رژیم گرفتن و همشون هم نتایج خیلی خوبی گرفتن و به خاطر این موضوع ازم تشکر کردن.