Array

محمد شعبان‌پور هستم. 28 سالمه و تهران زندگی می‌کنم. قدم 178 و وزن اولیه‌م 165 و نیم بود. ولی الان با رژیم دکتر کرمانی به 98 کیلو رسیدم.من قبل از رژیم فشار خونم بالا بود و تپش قلب شدید داشتم. زانو دردم که دیگه خیلی اذیتم می‌کرد. ما خانوادگی به خاطر عادت‌های بد غذایی که داشتیم همگی چاق بودیم و اضافه وزن داشتیم. من سال اول دبیرستان قبل از این که رژیم دکتر کرمانی رو شروع کنم، به خاطر اینکه دوستام و هم سن و سالام بهم می‌خندیدن تصمیم گرفتم برم سراغ دکتر تغذیه. ولی از اون نتیجه نگرفتم. اوضاع وقتی بدتر شد که وقتی می‌رفتم توی خیابون همه به خاطر چاقیم بهم می‌خندیدن و مسخره‌م می‌کردن. وقتی می‌خواستم لباس بخرم لباس سایز خودم رو پیدا نمی‌کردم. برای مسافرت و نشستن تو ماشینم که همیشه مشکل داشتم. همه این مشکلات بهم انگیزه داد که رژیم بگیرم. اول کار یه رژیمی رو شروع کردم که خیلی سخت بود. توی اون رژیم فقط غذاهایی رو می‌تونستم بخورم که تو رژیم بود و اصلا نمی‌تونستم غذاها رو جابه جا کنم یا یه غذای دیگه رو جایگزینش کنم. مثلا اگر توی رژیم مرغ بود و ما ماهی داشتیم نمی‌تونستم ماهی بخورم. از این رژیم خسته شدم و نتیجه‌ای هم نگرفتم و نتونستم ادامه‌ش بدم. این رژیم رو هم ول کردم.

تا این که رفتم برای سربازی. اون‌جا بود که نقطه عطف زندگی سالم من شد. نظام وظیفه به خاطر چاقی و اضافه وزن زیادم، من رو به آقای دکتر کرمانی معرفی کردن. و اون‌جا بود که دکتر کرمانی به جای این که به من ماهی بده ماهیگیری بهم یاد داد و من تونستم سبک زندگی تغذیه‌ایم رو عوض کنم. من تو رژیم دکتر کرمانی از منوی دلخواه استفاده می‌کردم. یعنی هر چی دوست داشتم می‌تونستم بخورم و اگر یه روز یه غذایی در دسترسم نبود، یه غذای دیگه‌ رو جایگزینش می‌کردم. توی این رژیم اصلا اذیت نشدم و به راحتی تونستم وزن کم کنم. در طول رژیم، هر چی جلوتر می‌رفتم و عکس‌های قبل رو می‌دیدم، بهم انگیزه می‌داد که بیشتر از قبل به رژیمم پایبند باشم. البته یه بار به استپ وزن رسیدم. وقتی یکی از همایش‌های دکتر کرمانی رو دیدم که یکی از رکورددارها می‌گفت به خاطر اضافه وزن کنکورم رو از دست دادم، از حرف‌هاش تو اون همایش، الگو گرفتم و یه انگیزه قوی پیدا کردم. اونجا بود که فهمیدم باید به رژیمم پایبند باشم. من که اوایل رژیم، به خاطر چاقی و اضافه وزن سختم بود پیاده‌روی کنم، کم‌کم پیاده‌روی رو شروع کردم و به یک ربع تا نیم ساعت در روز رسوندم. هر چی جلوتر می‌رفتم و به رژیمم پایبند بودم، وزنم پایین‌تر می‌اومد و راحت‌تر می‌تونستم پیاده‌روی کنم تا این‌که تونستم سرعت پیاده‌رویم رو به 6 و نیم تا 7 و نیم کیلومتر در ساعت برسونم و این به روند کاهش وزنم هم خیلی کمک می‌کرد.

یعنی هرموقع بیشتر به رژیمم پایبند بودم، بیشتر برای پیاده روی انگیزه می‌گرفتم. این موضوع باعث می‌شد که کمتر پرخوری کنم و بیشتر هم به رژیمم پایبند باشم. اینطوری براتون بگم که رژیم و ورزش مثل مکمل برای هم بودن و همین دوتا به من کمک کرد بتونم وزنم رو پایین بیارم. اوایل رژیم وقتی که مهمونی می‌‌رفتم و ترازوی کوچیک مخصوص رژیمم دکتر رو همراهم می‌بردم که بتونم نون و بعضی از خوراکی‌هامو باهاش اندازه بگیرم. وقتی اطرافیانم این ترازو رو می‌دیدن، بهم می‌خندیدن ولی من اصلا اهمیت نمی‌دادم و کار خودم رو می‌کردم. فرق رژیم دکتر کرمانی با رژیم‌های دیگه این بود که رژیم دکتر کرمانی اصلا رژیم نبود و واقعا یه سبک تغذیه‌ای جدید بود. تو رژیم‌های دیگه فقط می‌تونستم از غذای آب‌پز شده استفاده کنم و اصلا غذای سرخ شده توش نبود، ولی توی رژیم دکتر کرمانی هر چی می‌خواستم، می‌تونستم بخورم. همه چی طبق دلخواه من بود ولی در حد کالری مورد نیازم می‌خوردم. در طول رژیم پدر، مادر و برادرم خیلی تشویقم می‌کردن و بهم انگیزه می‌دادن. می‌خواستم یه تشکر ویژه بکنم از همه کسانی که وقتی چاق بودم، بهم می‌خندیدن، چون انگیزه بزرگی برام بود که رژیمم رو شروع کنم. رمز موفقیت من تو کاهش وزن، پایبند بودن به رژیم، ورزش، ممارست و پشتکار بود.

توصیه من به همه اونهایی که اضافه وزن دارن و تصمیم دارن رژیم بگیرن اینه که: 1- بیشتر از این به خودشون ظلم نکنن 2- هر کیلو اضافه وزن، بعدا برای خودشون خیلی آزار دهنده هست و باعث بیماری‌های جدی مثل فشار خون و ناراحتی‌های قلبی می‌شه 3- یک بار برای همیشه تصمیم بگیرن و از رژیم دکتر کرمانی شروع کنن