نمی‌تونستم مثل بقیه دوستام بدوم و بازی کنم!

سلام من مها کرمانی هستم. 11 سالمه و در استان قم زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 83.5 کیلو بود و بعد از رژیم دکتر کرمانی به وزن 66.5 رسیدم. البته هنوز توی رژیمم و باید 20 کیلو دیگه هم کم کنم.

من از بچگی خیلی چاق نبودم. توی خانواده‌مون به جز مادرم همه اضافه وزن دارن. اضافه وزن منم از دوم دبستان شروع شد. توی مدرسه و زنگ تفریح‌ها هرچی دوست داشتم از بوفه مدرسه می‌خریدم و می‌خوردم.

بعد از یه مدتی وزنم هی بالا و بالاتر رفت تا اینکه همه دوست‌هام لاغر بودن به جز من. منم دلم می‌خواست مثل بقیه دوستام لاغر باشم. از اینکه وزنم زیاد بود ناراحت بودم. نمی‌تونستم لباس‌های قشنگی که دوست‌شون داشتم رو بپوشم. نمی‌تونسم مثل بقیه دوستام بدوم و بازی کنم. خیلی زود به نفس نفس می‌افتادم و همیشه عرق می‌کردم.

 از چاقی خسته شده بودم. برای همین تصمیم گرفتم رژیم بگیرم. پدر و مادرم هم دلشون می‌خواست من وزن کم کنم و لاغر بشم. اونها نگران سلامتیم بودن و دوست داشتن من هم مثل بقیه همسن و سال‌های خودم سالم و سلامت باشم.

قبلا خیلی تلاش کرده بودم رژیم بگیرم. اما اراده نداشتم. رژیم‌های قبلی هم خیلی برام سخت بود. برای همین زود خسته می‌شدم و رژیم رو می‌شکستم. انگار اون موقع از ته دل دوست نداشتم رژیم بگیرم. دلم می‌خواست تا می‌تونم بخورم و خوش بگذرونم. اما پدر و مادرم نگران شده بودن و خودمم دیگه از خوردن خسته شده بودم.

نمی‌دونستم چه رژیمی بگیرم که مثل قبل زود ازش نا‌امید و دلسرد نشم. مادربزرگم رژیم دکتر کرمانی رو به من معرفی کرد. من هم به مادر بزرگم اعتماد کردم و از طریق سایت‌شون ثبت نام کردم و برنامه غذاییم رو گرفتم.

اولین بار که دیدم وزنم کم شده خیلی خوشحال شدم. از همون موقع اراده‌م‌ قوی‌تر شد. اوایل رژیم عادت کردن به حجم کم غذاها برام سخت بود اما چون تنوع غذایی بالا بود و می‌تونستم هرچیزی که هوس کردم رو بخورم، کم کم به رژیم عادت کردم. دیگه بعد از یه مدت، رژیم برام راحت شده بود.

کم کم کنار رژیم همراه با پدر بزرگ و خواهرم ورزش کردن رو هم شروع کردم. چون وزنم زیاد بود ورزش برام سخت بود و زود به نفس نفس می‌افتادم ولی انگیزه‌م را از دست ندادم. به تلاش کردن ادامه دادم تا ورزش هم مثل رژیم برام راحت شد.

پدر بزرگ و خواهرم خیلی تشویقم می‌کردن و بهم روحیه می‌دادن که به ورزش ادامه بدم. ورزش مورد علاقه من یوگا هست چون بهم آرامش می‌ده و باعث می‌شه ذهنم آروم بشه. با یوگا می‌تونم روی هدفم که کاهش وزنه تمرکز کنم.

من از هیچ داروی لاغری استفاده نکردم و نمی‌کنم. می‌دونم همه‌ی داروهای لاغری حتی اونهایی هم که می‌گن گیاهیه، برای بدن ضرر داره. من فقط به حرف دکتر کرمانی و پشتیبان‌های ایشون گوش می‌کنم. قرص‌ها و دمنوش‌های لاغری هیچ فایده‌ای ندارن. اگر می‌خوام سالم به وزن ایده‌آلم برسم باید به برنامه غذاییم عمل و در کنارش ورزش کنم.

توی این مدت هر موقع احساس گرسنگی بهم دست بده می‌رم سراغ غذاهایی که دکتر کرمانی بهشون می‌گه کالری آزاد مثلا سبزیجات. اینطوری هم سیر می‌شم، هم رژیمم رو نشکستم، هم یک خوراکی سالم و مفید خوردم. درسته که بعضی وقت‌ها مثلا توی مهمونی به شکستن رژیمم وسوسه می‌شم، اما سعی می‌کنم جلوی خودم رو بگیرم و زیاده‌روی نکنم.

جای تو بیـن
رکورد‌ دارهای
مـا خالیـــههمین الان ثبت نام کن

توی این چهار ماه از کتاب دکتر کرمانی خیلی کمک گرفتم. هر موقع در مورد کالری چیزی شک می‌کردم، سراغ کتاب دکتر کرمانی می‌رفتم و ازش کمک می‌گرفتم. توی این کتاب خیلی نکته‌های مهمی نوشته و با خوندن اون خیلی چیز‌ها در مورد غذا خوردن یاد گرفتم.

چون تنوع برنامه غذاییم خیلی بالا بود، راحت تونستم باهاش کنار بیام. هر غذایی که هوس کنم می‌خورم و لازم نیست از خوردن یه غذا بزنم. همین باعث می‌شه راحت‌تر با رژیم کنار بیام و اذیت نشم. سعی می‌کنم همیشه سالاد بخورم که بیش از اندازه غذا نخورم. از بشقاب و قاشق و چنگال کوچیک استفاده می‌کنم یا اگر غذا نونی باشه لقمه‌های کوچیک می‌گیرم تا زودتر سیر بشم.  

خدا رو شکر تو مدت رژیم مشکلی برای من پیش نیومد. اما بعضی وقت‌ها که خسته می‌شم سراغ پدر و مادرم می‌رم. اونها با حرف‌هاشون من رو تشویق می‌کنن. بهم یاد‌ آوری می‌کنن هدفم چیه و سلامتی من چقدر مهمه. باهام حرف می‌زنن و بهم انگیزه و امید می‌دن. پدر بزرگ و مادربزرگم هم خیلی کمکم می‌کنن. کلی قربون صدقه‌ی‌ من می‌رن و بهم روحیه می‌دن.

توصیه من به همه اونهایی که اضافه وزن دارن اینه که:

1. به خودشون ایمان داشته باشن. تا وقتی به خودشون ایمان نداشته باشن، نمی‌تونن به هدفشون برسن.
2. اراده داشته باشن و به تصمیم‌شون پایبند بمونن.
3. به خاطر حرف‌های دیگران دلسرد نشن و به هدف‌شون فکر کنن.