Warning: Array to string conversion in /home/kermany/public_html/wp-content/themes/kermany/inc/single-heroes.php on line 10
Array

چندباری سعی کردم وزنم رو پایین بیارم. سر خود رژیم می‌گرفتم و کم می‌خوردم اما فایده‌ای نداشت. فقط ضعف و بی‌حالی می‌اومد سراغم. بعدا فهمیدم لاغر شدن با این رژیم‌های سرخود فایده‌ای نداره. برای لاغر شدن فقط این که کم بخورید کافی نیست. فهمیدم اگر می‌خوام لاغر بشم و در کنارش ضعف نکنم، باید درست و به جا غذا می‌خوردم. به خاطر همین تصمیم گرفتم یه رژیم درست و حسابی بگیرم.
چندتا از اقواممون رژیم دکتر کرمانی رو امتحان کرده بودن. همه‌‌شون خیلی از رژیم و برنامه غذاییش راضی بودن و خیلی ازش تعریف می‌کردن. انقدر که من هم تشویق شدم تا رژیم دکتر رو امتحان کنم. رفتم توی سایتشون و آنلاین ثبت نام کردم. با رژیم دکتر کرمانی از وزن 102 کیلو به وزن 85 کیلو رسیدم.
خانواده من وزن خوبی دارن. فقط منم که به خاطر پرخوری و ناپرهیزی انقدر چاق شدم. با این حال خانواده‌م توی دوره رژیمم مثل کوه پشتم بودن و تشویقم می‌کردن. رژیم دکتر کرمانی خیلی متعادل بود. حتی اگر رژیمی هم نبودی می‌تونستی از برنامه غذاییش پیروی کنی تا زندگی سالمی داشته باشی. اندازه غذاها در حد نیاز بود. اگر وعده‌های اصلی و میان‌وعده‌ها رو سر وقت می‌خوردی دیگه احساس ضعف و گرسنگی سراغت نمی‌اومد.
شرایط کاری من خیلی سخت و سنگینه. بعضی روزها یادم می‌رفت که غذا بخورم یا انقدر سرگرم کار می‌شدم که میان وعده یا حتی وعده اصلی رو از دست می‌دادم. روزهای اینطوری بهم سخت می‌گذشت. ضعف می‌کردم. قرص‌های مولتی ویتامینی که پشتیبان‌ها بهم توصیه کرده بودن رو درست و به موقع مصرف نمی‌کردم. اگر کسی به همه دستورات برنامه رژیمش عمل کنه، درست به موقع غذاهاش رو بخوره و قرص مولتی ویتامین رو هم منظم مصرف کنه، هیچ مشکلی براش پیش نمیاد. نه ضعف می‌کنه و نه بی‌حال می‌شه. این اشتباهی بود که من توی دوران رژیمم کردم و امیدوارم شما این اشتباه رو نکنید.

جای تو بیـن
رکورد‌ دارهای
مـا خالیـــههمین الان ثبت نام کن

گفتم که من ورزشکار بودم و کشتی می‌گرفتم. وقتی که وزنم پایین‌تر اومد و سبک شدم، تونستم دوباره ورزش کردن رو شروع کنم. پیاده روی می‌کردم. از اینکه می‌تونستم دوباره پیاده‌روی کنم خیلی خوشحال بودم. انگار دنیا رو بهم داده بودن. خوشحال بودم که می‌تونم باز مثل جوونی‌هام بدون اینکه ذره‌ای احساس خستگی بکنم به پیاده‌روی‌های طولانی برم. دلم برای این حس تنگ شده بود.
پشتیبان‌ها برای اینکه توی مهمونی به شکستن رژیمم وسوسه نشم راه‌حل خوبی رو داده بودن. سعی می‌کردم بیشتر از غذاهای پروتئینی بخورم. سبزیجات و سالاد و این چیزا رو در کنار پروتئین می‌خوردم. اینطوری هم از مهمونی و غذا لذت می‌بردم. هم نگران شکستن رژیم نبودم.
یکی دو هفته اول رژیم آسون نبود. خانمم باهام خیلی همکاری می‌کرد و غذاهایی که لازم بود رو برام می‌پخت. همه ما رو تشویق می‌کرد که منظم غذا بخوریم و به برنامه غذایی دکتر کرمانی پایبند بمونیم. وقتی همه باهات توی رژیم گرفتم همراه بشن دیگه سخت نیست. اینطوری کمتر وسوسه می‌شی تا رژیمت رو بشکنی.
پدر و مادرم وقتی من رو می‌دیدن می‌گفتن آخه چرا لاغری شدی. خب پدر و مادرن دیگه نگران می‌شن. اما کم کم هرچی وزنم پایین‌تر می‌اومد وسبک‌تر می‌شدم و راحتیم رو می‌دیدن دیگه مشکلی با رژیم گرفتن من نداشتن.
دست دکتر کرمانی و همه کارمند‌هاشون درد نکنه. خدایی رژیم گرفتن رو راحت کردن. همین اینترنتی بودنش خودش یه مزیت بزرگ بود که باعث می‌شد کلی وقت رو توی مطب این دکتر و اون دکترتلف نکنیم. راحت رژیم رو ثبت نام می‌کنی و اگر سوالی برات پیش اومد زنگ می‌زنی و از پشتیبانت می‌پرسی.

توصیه من به همه اونایی که اضافه وزن دارن اینه که: 1- باور کنن چاقی یه مریضیه و باید به فکر درمانش باشن. 2-  وزنشون پایین که اومد و به وزن سالم رسیدن می‌فهمن چه نعمتی رو از دست داده بودن 3- اگر رژیم می‌گیرن به همه دستوراتی که توی برنامه غذایی و رژیمشون بوده عمل کنن تا دچار ضعف و بی‌حالی نشن.