با رژیم دکتر کرمانی کم‌کاری تیروئید رو شکست دادم

سلام سمیرا حاجی‌زاده هستم و در استان شیراز زندگی می‌کنم. اگر بخوام صاف برم سر اصل مطلب که چرا وزنم بالا رفت باید بگم کم‌کاری تیروئید دلیل اصلی چاقی من بود. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم با وجود کم‌کاری تیروئید بتونم لاغر شم. اما رژیم دکتر کرمانی ثابت کرد که هیچ چیزی تو دنیا نشد نداره. وزن اولیه‌ی من 73 کیلو و قدم 154 بود. خوب این وزن برای این قد اصلا مناسب نبود..
اوایل، اضافه وزن اونقدرها اذیتم نمی‌کرد اما بعد از ازدواج و به دنیا اومدن بچه‌م کم کم آزار و اذیت‌های وزن زیاد هم شروع شد. دیگه همه می‌دونن بچه، خصوصا بچه‌ی کوچک، کار زیاد داره. سخت می‌تونستم به کارهای بچه برسم و هی دنبالش این‌طرف و اونطرف برم.
بعد از یه مدت کم کم پا درد و کمر دردم شروع شد. به سختی پا می‌شدم می‌نشستم. سنگینی بدنم به زانو و کمرم فشار می‌آورد. اینطوری هم نبود که به فکر اضافه وزنم نباشم. چند بار سعی کردم رژیم بگیرم، اما هر بار از رژیم گرفتن خسته می‌شدم و دوباره ولش می‌کردم. یا وزن کم می‌کردم اما بعد که می‌دیدم به وزن خوبی رسیدم، کم کم شروع می‌کردم به خوردن و بعد از یه مدت دوباره می‌دیدم که وزنم برگشته و چاق شدم.
از طرف دیگه هردفعه که رژیم می‌گرفتم، حالم کلا خوب نبود. همه‌ش ضعف و سرگیجه داشتم. با بعضی از رژیم‌ها تپش قلب می‌گرفتم. برای همین زود هم خسته می‌شدم و رژیمم رو قطع می‌کردم. وقتی رژیم می‌گرفتم دائم گرسنه بودم. یه بار رژیم کانادایی گرفتم. نگم براتون. به معنای واقعی کلمه مردم و زنده شدم. دائم بی‌حال بودم.
کلا آدمِ رژیم طولانی مدت هم نبودم. نه که عجله داشته باشم و دلم بخواد زود لاغر بشم، نه. بدنم کشش رژیم طولانی مدت رو نداشت. نهایتا یک ماه رژیم می‌موندم. تازه اونم با کلی سختی و ضعف. بعد از اینکه رژیم دکتر کرمانی رو گرفتم فهمیدم نه بابا، تقصیر من و بدنم نیست این بی‌حالی‌ها. مقصر اصلی این رژیم‌های بیخود و غیراصولیه که می‌گرفتم.
خدا شاهده که با برنامه غذایی دکتر کرمانی نه ماه بدون هیچ دردسری، بدون یه ذره ضعف و سردرد و بی‌حالی رژیم گرفتم، دریغ از یه ذره احساس گرسنگی. اصلا دیگه دلم نمی‌خواست رژیمم رو بشکنم.
بعضی موقع‌ها اطرافیان می‌اومدن می‌گفتن این رژیم رو امتحان کن اون رژیم رو امتحان کن. منم می‌رفتم برنامه رژیم‌ها رو با برنامه غذایی خودم که از سایت دکتر کرمانی گرفته بودم مقایسه می‌کردم می‌دیدم نه بابا، این کجا و آن کجا.
باور کنید بعضی‌هاشون برای یه هفته برنامه غذایی نوشته بودن و حالا باید برای یه ماه همون برنامه رو رعایت می‌کردم. خب آدم زده می‌شه یه ماه هی غذاهای تکراری و هی میان وعده‌های بیمزه بخوره.

من تو برنامه دکتر کرمانی غذایی نبود که دلم بخواد و نتونم بخورم. هرچی دوست داشتم می‌خوردم. تنوع غذایی انقدر بالا بود که خدا می‌دونه. حتی تنوع میان وعده‌ها هم زیاد بود. حالا بماند که من برنامه دلخواه داشتم و خودم انتخاب می‌کردم چه غذایی توی برنامه غذاییم باشه.
خدایی هم برای من خیلی خوب بود. با بچه و کارِ خونه آدم نمی‌تونه خیلی وقت بذاره یه غذای جدا درست کنه و این کارها. وقتی راحت می‌شه با یه رژیم به این خوبی بدون ذره‌ای زحمت با خانواده بشینی سر سفره و همون غذایی که بقیه دارن می‌خورن رو بخوری و وزنت هم کم بشه، دیگه چرا آدم بره سراغ این رژیم‌های غیراصولی که معلوم نیست چی به چیه.
من تو این مدت مسافرت که نرفتم اما مهمونی رفتم. خیلی راحت می‌تونستم توی مهمونی‌ها رژیمم رو رعایت کنم. بدنم عادت کرده بود به رژیم و حجم غذایی که باید می‌خوردم؛ برای همین اذیت نمی‌شدم. وسوسه هم نمی‌شدم که رژیم رو بشکنم. اگه می‌تونستم ازصاحب‌خانه بپرسم غذا چیه این کار رو می‌کردم. روز قبل می‌پرسیدم غذا چیه و وارد برنامه‌م می‌کردمش. اگر هم نمی‌تونستم از جایگزینی غذاها استفاده می‌کردم.

جای تو بیـن
رکورد‌ دارهای
مـا خالیـــههمین الان ثبت نام کن

انقدر وزنم داشت خوب پایین می‌اومد که حض می‌بردم. هردفعه می‌رفتم خرید و مجبور می‌شدم سایز کوچیک‌تر رو امتحان کنم انگار روی ابرها بودم. وزنم 52 کیلو شده بود و کلی ذوق می‌کردم. همین ‌شد انگیزه من برای اینکه رژیم رو ادامه بدم. ناگفته نمونه که شوهرم همه جوره هوام رو داشت. کلی تشویقم می‌کرد. خب اونم می‌دید دیگه راحت کارهام رو می‌کنم، دیگه کمردرد و پادرد ندارم خیلی خوشحال می‌شد.
سه ماهه اول پیاده‌روی می‌کردم ولی بعدش دیگه خودم تنبلی کردم و خیلی پیاده‌رویم کمتر شد. اما بازم با اینکه ورزش نمی‌کردم وزنم خوب پایین اومد. سه ماه اول هر روز نیم ساعت تا یه ساعت ورزش می‌کردم. اگه یه روز هم نمی‌رفتم پیاده‌روی حتما توی خونه حلقه می‌زدم. با ورزش آدم خیلی راحت‌تر و سریع‌تر وزن کم می‌کنه.
خدا رو شکر الان حالم خیلی خوبه. بعد از رژیمم خدا رو شکر کمر درد و پا دردم رفع شد. دیگه برای انجام کارهام هی عذاب نمی‌کشم و به نفس نفس نمی‌افتم. سرعت راه رفتنم و کار کردنم رفته بالا. خب اینها هم جای شکر داره واقعا. مخصوصا که من تازه سی سالمه و اول زندگیمه. اگه از الان می‌خواستم مریض باشم دیگه پیر بشم می‌خواستم چی باشم!

یه خوبی دیگه هم که رژیم دکتر کرمانی داشت پشتیبانیشون بود. هر دو هفته یه بار تماس می‌گرفتن قشنگ با حوصله تمام ازم گزارش می‌گرفتن چجوری پیش رفتم، وزنم چقدر کم شده و از این سوال‌ها. منم هرچی سوال داشتم ازشون می‌پرسیدم.
من انقدر با این رژیم کیف کردم و انقدر ازش راضی بودم که به همه توصیه کردمش. الان خواهرم، دخترش و حتی بعضی از دوست‌هام هم اومدن توی برنامه و رژیم دکتر کرمانی رو گرفتن. من به بقیه هم می‌گم همیشه اگر رژیمی می‌خواید که باهاش راحت باشید، عذاب و گرسنگی نکشید، به اندازه غذا بخورید و هرچی دوست دارید بتونید بخورید رژیم دکتر کرمانی رو بگیرید.

توصیه‌ی من به همه‌ی اونهایی که اضافه وزن دارن اینه که:
1- حتما با تحقیق یه رژیم خوب پیدا کنن که باهاش مریض نشن.
2- ورزش کنن. وزن کم کردن با ورزش خیلی راحت‌تره.
3- معطل نکنن. هرچی زودتر برن رژیم بگیرن و خوش‌اندام بشن.