این بهترین تجربه زندگی شماست!

از چه چیزی می ترسید و این ترس، قبل از اینکه اون کارو انجام می دید بیشتره یا موقع انجام دادنش؟! واقعیت اینه که ما همیشه از فکر کردن به کاری که قراره انجام بدیم، بیشتر از انجام اون کار می ترسیم. تازه موقع انجامش می فهمیم اونطوری که تصور می کردیم، ترسناک و خطرناک نیست و حتی می تونه لذت بخش ترین تجربه زندگیمون باشه! اما کسی می تونه این لذت رو تجربه کنه که از ترس ها عبور کنه…

اگه می خواید نگرشتون رو به ترس ها عوض کنید و با ترس هایی که دارید راحت تر کنار بیاید، تماشای این ویدئوی هیجان انگیز رو از دست ندید.

متن کامل ویدئو:

با رفیقات داری نوشیدنی می خوری
و یکی می گه آره فردا باید بریم چتر بازی
و توام می گی آره میریم چتر بازی
همه می گن آره!
بعد شب که توی جات دراز کشیدی یهو به خودت میای
و می ترسی و بارها و بارها پریدن بیرون از یک هواپیما رو تصور می کنی
نمی تونی بفهمی چرا باید این کارو بکنی
و همونطور که دراز کشیدی بدترین خواب عمرتو می کنی
روز بعد از خواب بیدار میشی و میری سر قرار و همه اونجان

سوار ون میشی و نمی دونی دوستاتم یه شب مثل خودت داشتن
چون اونا هم تظاهر کردن این کارو دوست دارن
آره پسر عموی من عضو ارتشه
می دونی قراره خیلی کیف کنیم خیلی منتظرش بودم
و شما اینطوری هستید
وای خدای من خدای من
معدتون بهم میریزه نمی تونید غذا بخورید
و نمی خواید تنها کسی باشید که از اون هواپیما بیرون نمی پره
پس میرید اونجا و نکات ایمنی بهتون گفته میشه
شما اونجا ایستادید و یکی بهتون میگه اگه چتر باز نشد چی؟
چه اتفاقی میافته چکار می کنی؟
شما می گید کمک چی میشه؟
سپس پرواز می کنید میرید بالا بالا بالا
تا میرسید به 14 هزار پایی
و متوجه یه چراغ هایی میشید که قرمزه
زرد و سبزه
الان چراغ قرمزه
با خودتون فکر می کنید یه جایی این چراغ سبز میشه
بخاطر اینه که نمی دونید چه اتفاقی می خواد بیفته
و صبر می کنید و چراغ زرد میشه
و سپس سبز میشه
و یکی درو باز می کنه
و در اون لحظه متوجه میشید هیچ وقت توی هواپیمایی که درش باز بوده نبودید
و اون یارو شما رو میبره جلوی اون در
و نوک انگشتان پاتون روی لبه قرار داره
و شما دارید به مرگ نگاه می کنید
و اونا می گن با شماره سه
و می گن یک، دو و سر شماره دو هلت میدن چون مردم سر شماره سه یه جایی رو می گیرن
و شما ( جیغ )
از هواپیما به بیرون سقوط می کنید
و در یک ثانیه متوجه میشید
این بهترین تجربه زندگیتون هست
دارید پرواز می کنید، درسته؟
مثله حسه سقوط کردن نیست
با باد کمی نگه داشته می شوید
و سپس ترستون به صفر میرسه
متوجه می شوید که نقطه حداکثر خطر نقطه حداقل ترسه
این سعادته، این سعادته
و شما در حال پروازید
این کارو می کنید
و سپس 20 ثانیه 25 ثانیه 40 ثانیه
و انقد وقت دارید که بگید وای اون ساختمونه شبیه اون یکی نیست
وای دارم اقیانوسو می بینم
و درسی که من گرفتم این بود که
چرا شبه پیش توی تخت ترسیده بودید
این ترس به چه دردتون می خورد؟
16 ساعت پیش توی تختتون ترسیده بودید، پریدید
چرا توی ماشین ترسیده بودید؟ چرا نتونستید از صبحانه لذت ببرید؟
ترسو برای چی می خواستید؟ ترس از چی؟
شما اصلا نزدیک هواپیما هم نیستید
همه چیز بستگی به قدم بیرون گذاشتن داره
در واقع هیچ دلیلی برای ترس وجود نداره
نرس فقط روزتونو خراب می کنه
مجبور نیستید بپرید
و سپس در اون لحظه ناگهان جایی که باید بیشتر از هر موقع بترسید
یکی از بهترین تجربه های زندگی رو کسب می کنید
و خدا بهترین چیزهای زندگی رو آن سوی وحشت قرار داده
آن سوی حداکثر ترستان تمام چیزهای خوبه زندگی هستن