ما همان چیزی هستیم که می‌خوریم!

بدن ما برای ادامه‌ی حیات و فعالیت روزانه، به انرژی احتیاج دارد و این انرژی را از طریق مواد غذایی و کالری آن‌ها تامین می‌کند. کربوهیدارت سوخت اصلی بدن محسوب می‌شود و در کنار چربی و پروتئین بشقاب غذای ما را پر می‌کند. کربوهیدرات‌ها به سه دسته‌ی کلیِ قند و نشاسته و فیبر تقسیم شده […]

ما همان چیزی هستیم که می‌خوریم!
5 از 5

زمان مطالعه 6 دقیقه

تعداد بازدید 1147

تاریخ انتشار

بدن ما برای ادامه‌ی حیات و فعالیت روزانه، به انرژی احتیاج دارد و این انرژی را از طریق مواد غذایی و کالری آن‌ها تامین می‌کند.

کربوهیدارت سوخت اصلی بدن محسوب می‌شود و در کنار چربی و پروتئین بشقاب غذای ما را پر می‌کند. کربوهیدرات‌ها به سه دسته‌ی کلیِ قند و نشاسته و فیبر تقسیم شده و غذاهایی نظیر انواع نان، شکر، آرد، غلات و غیره را شامل می‌شوند.

کربوهیدارت‌ها از زمان پیشرفت علم پزشکی و تغذیه، علت اصلی چاقی شناخته شدند و رژیم‌های لاغری و سبک تغذیه‌ی سالم تاکید بر محدود کردن و کنترل مصرف آن‌ها برای رسیدن به هدف کاهش وزن و تناسب اندام و سلامتی داشته است.

کربوهیدارت‌هایی نظیر قندها و فیبرها انواع مختلفی دارند و در مواد غذایی فراوانی یافت می‌شوند. مصرف زیاد کربوهیدارت، به خصوص کربوهیدارت‌های ساده، نخوردن فیبر و پروتئین کافی، عدم تحرک و فعالیت روزانه از جمله دلایل اصلی چاقی در کشورها و جوامع مختلف به حساب می‌آیند.

با این حال مقصر مصرف زیاد کربوهیدارت، تنها مردم نیستند و سیاست‌های کلان اقتصادی و سیاسی باعث میل بیشتر مردم به «غذای ارزان، فراوان و پرکالری» شده است.

درواقع بر خلاف تصور عموم، درآمد پایین و فقر، باعث مصرف بیشتر کربوهیدارت می‌شود.

کربوهیدرات‌هایی نظیر نان، برنج و سیب‌زمینی گزینه‌های در دسترس، شکم‌سیرکن و چاق‌کننده‌ای هستند که سبد غذایی قشر متوسط و ضعیف را پر می‌کنند و روز به روز به مشکلات سلامتی و چاقی و بیماری آن‌ها می‌افزایند.

این باور ساده‌لوحانه که فقر باعث لاغری می‌شود یا قدرت خرید پایین، باعث می‌شود مردم اضافه وزن کمتری داشته باشند جز برداشتی ابتدایی، سطحی و آسیب‌زا به مشکلات و دغدغه‌های اقشار متوسط و ضعیف جامعه نیست.

این قشر دسترسی کمتری به پروتئین، فیبرهای مفید مثل سبزیجات و لبنیات دارند و به خاطر هزینه‌های سنگین، بیشتر از کربوهیدرات و غذاهای بی ارزش استفاده می‌کنند.

سیاست دولت‌ها هم همیشه به همین سمت بوده است که مردم را به هر طریقی سیر نگه دارند و غذای فراوانی در اختیارشان بگذارند.

اما کیفیت و ارزش غذایی خوراکی‌ها اهمیت چندانی نداشته و مردم نیز برای اینکه سبزیجات کافی دریافت نمی‌کنند یا خیلی گوشت نمی‌خورند اعتراضی ندارند.

نان دغدغه‌ی اصلی مردم است و «شعارِ به ما سبزیجات بدهید» خیلی کاربردی ندارد. غذاهای آماده، غذاهای کنسروی و یخ‌زده، غذاهای فست‌فودی و فرآوری شده روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می‌کنند و مصرفشان به طرز چشمگیزی افزایش پیدا کرده است.

پیشرفت صنایع غذایی، تنوع غذاها و تغییر سبک زندگی باعث شده که چاقی گریبان تقریبا یک سوم بزرگسالان جهان را بگیرد.

مردم مجبورند آن مقدار از درآمدشان که صرف پروتئین و سبزیجات نکرده‌اند را برای جبران اثرات مخرب کربوهیدارت و بیماری‌های ناشی از آن بپردازند و هزینه‌ و انرژی زیادی برای رفع مشکلات ناشی از کربوهیدرات صرف کنند.

فراوانی زمین، سیاست دولت‌ها، فناوری و تحولات اجتماعی همه در نوع تغذیه‌ی مردم تاثیر مستقیم دارند و مصرف‌گرایی، تنوع طلبی و سود کلان صنعت غذا، به رشد مصرف غذاهای آماده و بی‌ارزش و چاق‌کننده دامن زدند و بحران سلامتی و چاقی را در صد سال اخیر به وجود آوردند.

آنچه می‌خوریم و نحوه‌ی خوردن ما، حکایت از ارزش‌های فردی و جمعی ما دارد.

شواهد نشان می‌دهد چهل درصد از والدینی که فکر می‌کنند عادت‌های غذایی سالم را به بچه‌هایشان آموزش داده‌اند، اصلا خبری ندارند فرزندشان چه می‌خورد یا از غذای سالم سر در نمی‌آورند!

این اپیزود، چاقی را از منظر جدیدی بررسی کرده و به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا غذای ارزان یک مقوله‌ی ساده نیست بلکه راهبردی اقتصادی محسوب می‌شود و چطور با غذای ارزان و فراوان و بی‌ارزش به سلامتی نسل بشر خیانت شده است.

5 از 5
    به اشتراک بگذارید
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

نظرات شما
سوزان خلیلی 1402/10/07

چرا غذا می خوریم

کارشناس به اندام 1402/10/08

تامین انرژی بدن عزیزم