رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

زینب پاشازاده هستم. ۱۷ سالمه و در استان تهران زندگی می‌کنم. قدم ۱۶۶ سانته و وزن اولیه‌م ۹۱ کیلو بود. بعد از کاهش وزن با رژیم دکتر کرمانی به ۷۱ کیلو رسیدم.

خانواده پدری من همگی اضافه وزن دارن و چاق هستن. من هم از بچگی تپل بودم. بزرگ‌تر هم که شدم این چاقی و وزن زیاد همچنان با من همراه بود. وقتی به ۱۷ سالگی رسیدم با خودم گفتم بسه دیگه. هرچقدر تا امروز خوردی و به وزنت توجه نکردی کافیه.

الان تو دوران جوانی هستی و هنوز راه زیادی در پیش داری. با اینکه الان به خاطر وزنم بیماری خاصی نداشتم، اما بازهم اذیت می‌شدم. سخت لباس پیدا می‌کردم و خیلی مواقع نمی‌تونستم اون لباسی که دوست دارم رو بپوشم. برای همین تصمیم گرفتم قبل از اینکه دیر بشه و به خاطر اضافه وزن به بیماری‌های مختلف مبتلا بشم رژیم رو شروع کنم. به قول معروف پیشگیری بهتر از درمانه.

دوست نداشتم کسی بفهمه که رژیم دارم. همینطوری به خاطر اضافه وزن نگاه بقیه روی من سنگینی می‌کرد. اگر کسی می‌فهمید رژیم گرفتم دائما می‌خواست ازم درباره رژیم بپرسه و سوال پیچم کنه. دوست نداشتم این اتفاق بیفته. به خاطر همین دنبال یه رژیمی می‌گشتم که دائما مجبور نباشم جلوی همه غذای رژیمی بخورم. توی اینترنت دنبال چنین چیزی‌ می‌گشتم که رژیم دکتر کرمانی رو پیدا کردم.

توی پیج اینستاشون خوندم که می‌تونم هرچی دوست دارم بخورم و لاغر شم و اینکه رژیم ایشون محدودیت غذایی نداره و تنوع برنامه غذاییش بالاست. بعد از اینکه پیج اصلی دکترکرمانی رو زیر و رو کردم، رفتم سراغ پیج نتایج. تقریبا داستان همه کسانی که با رژیم ایشون وزن کم کرده بودن رو خوندم. بعد از خوندن داستان‌ها من هم تشویق شدم که رژیم دکتر کرمانی رو بگیرم و کاهش وزنم رو شروع کنم. به یکی از نمایندگی‌های دکتر کرمانی تو تهران رفتم و بعد از اون رژیمم رو به صورت اینترنتی دریافت کردم.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

سلام محمد جمالی هستم. 40 سالمه و در استان خوزستان، شهرستان شوشتر زندگی می‌کنم. داستان چاقی من کمی بعد از دوران سربازیم شروع شد. توی دوران سربازی و قبل از اون تحرک زیاد و وزن مناسبی داشتم. بعد از دوران سربازی و ازدواج، درگیر زندگی و کار شدم و دیگه حواسم به وزنم نبود. ورزش و فعالیت  فیزیکیم به صفر رسید. هرچی که دوست داشتم و هرچقدر که دوست داشتم غذا می‌خوردم. اصلا حواسم به خورد و خوراک و وزنم نبود. بعد از مدتی که وزنم بالا رفت و شکمم جلو اومد فهمیدم که ای دل غافل چه کاری کردم. 117 کیلو شده بودم و همه‌ی کارها برام سخت شده بود.

شغل من مکانیکیه و برای کار با ابزار نیاز به تسلط بالایی روی اونها داشتم؛ اما شکمم نمی‌ذاشت به اندازه کافی خم بشم و با تسلط روی ماشین کار کنم. وزنم دائم بالا و بالا‌تر می‌رفت و وضعیتم بدتر می‌شد. گاهی اوقات به خاطر شغلم مجبور بودم تمام روز رو سر پا باشم اما به خاطر وزن بالا کمر درد می‌گرفتم و نمی‌تونستم کار مشتری رو به موقع تحویل بدم. از لباس خریدن و مشکلات اون که دیگه نگم. حتی اعتماد به نفس اینکه برم توی مغازه رو هم نداشتم چون می‌دونستم عمرا سایز من رو ندارن.

همین چیزا باعث شد به فکر کاهش وزن بیافتم. وزن زیاد داشت روی زندگی اجتماعی و کارم تاثیر می‌ذاشت. نمی‌خواستم به این زودیا از پا بیافتم و توی انجام کارهای شخصیم بمونم. کارم رو دوست داشتم و دلم می‌خواست حالا حالاها روی پا باشم و کارم رو به درستی و بدون دردسر انجام بدم. برای همین رژیم رو شروع کردم.

اول تو فکرم بود سریع لاغر کنم و زود از دست این همه چربی و شکم خلاص بشم. برای همین رفتم سراغ دمنوش‌های لاغری اما هیچ فایده‌ای نداشت. دریغ از یک گرم کاهش وزن. بعدش شروع کردم به ورزش کردن. برنامه ورزشی درست و حسابی نداشتم. همینطوری خودم برای خودم ورزش می‌کردم و خب مشخصه که اینم فایده‌ای نداشت. همونقدر که کالری و انرژی می‌سوزوندم تا وزنم پایین بیاد، همونقدر هم بعدش غذا می‌خوردم. اصلا انگار نه انگار که ورزش کردم.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

ترنم قائدی هستم. 11 سالمه و در شهر بندرعباس زندگی می‌کنم. قد من 158 سانته. وزن اولیه‌م 77 بود. مامانم می‌گه از همون بچگی تپل مپل بودم. از همون موقعی که به دنیا اومدم اضافه وزن داشتم. اما دلیل اصلی چاقی من کم کاری تیروئید بود. خدا رو شکر مامانم زود فهمید که ممکنه اضافه وزنم به خاطر کم کاری تیروئید باشه و زود منو پیش دکتر برد. خیلی‌ها به مامانم می‌گفتن الکی به بچه گیر نده و بذار بخوره. یا الان توی سن رشده عادیه که وزنش بالا باشه. اما مامانم به این حرف‌ها توجه نکرد و می‌دونست اگه الان به فکر وزن من نباشه ممکنه تو آینده خیلی اذیت بشم.

وقتی رفتیم پیش دکتر و برای کم کاری تیروئیدم دارو گرفتم، دکتر گفت بهتره رژیم هم بگیرم تا وزنم از این بالاتر نره. خیلی‌ها مخالف رژیم گرفتن من بودن و می‌گفتن هنوز زوده به این چیزا فکر کنم، اما من دوست داشتم مثل بقیه دوست‌هام خوشگل و خوش اندام باشم. دوست داشتم مثل اونا هرچی که دلم می‌خواد رو بپوشم و نگران این نباشم که توی این لباس زشتم. دوست‌هام توی مدرسه بهم بد نگاه می‌کردن و بعضی‌هاشونم به خاطر وزنم اذیتم می‌کردن. برای همین مامانم مثل فرشته‌های مهربون به کمکم  اومد و به حرف بقیه گوش نداد. برام رژیم گرفت تا بیشتر از این اذیت نشم.

مادربزرگم قبلا با رژیم دکتر کرمانی وزن کم کرده بود. مامانم که دید رژیم دکتر کرمانی جواب می‌ده و اصلا هم به آدم فشار نمی‎‌یاره، تصمیم گرفت برای من هم رژیم دکتر کرمانی رو بگیره. برای همین اینترنتی ثبت نام کردیم و رژیمم رو شروع کردم. الان خیلی خوشحالم که مامانم به حرف بقیه گوش نداد و نذاشت وزن من بیشتر از این بالا بره.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

اکبر ملکی هستم. 44 سالمه و در استان تهران زندگی می‌کنم. قد من 181 سانته و وزن اولیه‌م 139 کیلو بود. بعد از دریافت رژیم دکتر کرمانی و پیروی از برنامه غذایی ایشون به وزن 113 کیلو رسیدم.

همه اطرافیان من اضافه وزن دارن. اکثرا عمل بای پس معده انجام دادن. من هم از 13 سالگی اضافه وزنم شروع شد. وقتی همه دور و بری‌هام دائما در حال خوردن بودن دیگه چه انتطاری از من می‌رفت؟ بزرگ که شدم دست بر قضا شغلم شد سوپر مارکتی. دیگه همه چیز برای اضافه وزن و چاق شدن مهیا بود. کم کم که وزنم زیاد شد و سنم بالا‌تر رفت، بیماری‌ها یکی یکی سراغم اومدن. پا درد و زانو درد اولین چیزی بود که به خاطر اضافه وزن به اون مبتلا شدم.

همه اعضاء خانواده من در کنار چاقی، بیماری زمینه‌ای و مشکل قلبی داشتن. من هم فشار خون داشتم و در خطر سکته قلبی بودم. 139 کیلو، وزن کمی نیست. حس می‌کردم کوهی از چربی و مریضیم! 70 کیلو اضافه وزن داشتم. انگار یه آدم 70 کیلویی رو گذاشته بودن رو‌ی قفسه سینه‌م. نفسم بالا نمی‌اومد و تنگی نفس امونم رو بریده بود. تا دو قدم راه می‌رفتم زانوم درد می‌گرفت و به نفس نفس می‌افتادم.

از لباس خریدن و اعتماد به نفس که دیگه چیزی نگم. هیچ موقع لباسی اندازه‌م نبود همیشه دست به دامن خیاط بودم تا برام لباس و شلوار بدوزه. جرات تاکسی سوار شدن نداشتم. اگر یه روزی مجبور می‌شدم تاکسی سوار شم نگاه راننده و بقیه مسافر‌ها روی من سنگینی می‌کرد. حال و احوالم چه جسمی و چه روحی داغون‌تر از داغون بود.

از آینده می‌ترسیدم. با خودم می‌گفتم تا کی می‌خوای به این وضعیت ادامه بدی؟ تا کی می‌تونی با این وزن راه بری. نگران آینده بچه‌ها و خانومم بودم. همین‌ها باعث شد به فکر کاهش وزن و لاغر کردن بیفتم.

خیل از روش‌های لاغری رو امتحان کردم. از قرص‌ها و دمنوش‌های لاغری بگیر تا انواع رژیم‌های عجیب و غریب. هیچ کدوم تاثیری نداشت. به فکر عمل و کوچک کردن معده ‌هم افتادم اما وقتی کسایی که عمل کردن رو می‌دیدم از عوارض اون بیشتر از هرچیزی می‌ترسیدم. اطرافیانم که عمل بای پس معده رو انجام داده بودن هنوز هم درد داشتن. جرات نداشتن یه لقمه اضافه‌تر غذا بخورن. سریع حالشون بد می‌شد. انگار از غذا خوردن متنفر شده بودن. برای همین از عمل کردن پشیمون شدم.

heroes - - - رکوردداران

سلام ناهید پناهی هستم. 59 سالمه و در استان مازندران، شهرستان نوشهر زندگی می‌کنم. قد من 156 سانته و وزن اولیه‌ام 100 کیلو بود. داستان اضافه وزن من از سن 27 سالگی شروع شد. وقتی آخرین فرزندم به دنیا اومد دیگه وزنم مثل قبل نشد. از طرف دیگه خودم هم خیلی مراقب وزنم نبودم و هرچی که دوست داشتم و دلم می‌خواست رو بدون هیچ نگرانی برای آینده می‌خوردم. فکر می‌کردم چاق شدن برای من نیست و همین کارهای خونه و بچه داری باعث می‌‌شه چاق نشم. اما امان از این دل غافل.

بچه‌ها که بزرگ شدن و وقت کردم به خودم فکر کنم دیدم چه شاهکاری کردم. چاق شدم و وزنم همینطور توی این سال‌ها بالا رفته و من اصلا به فکر نبودم. دیگه مثل قبل جوون نبودم و با بالا رفتن سن در کنار چاقی، به بیماری‌های دیگه هم مبتلا شده بودم. از کمر درد تا فشار خون همه و همه رو داشتم. انجام کارهای روزمره‌ی خونه به شدت برام سخت شده بود. موقع راه رفتن ضربان قلبم بالا می‌رفت و سریع به نفس نفس می‌افتادم.

بچه‌ها نگران سلامتیم بودن. دوست نداشتن مادرشون رو به این زودیا از دست بدن. من هم دلم می‌خواست بعد از این همه زحمتی که برای بچه‌هام کشیدم، به نتیجه رسیدنشون رو ببینم. اما با این وضعیت معلوم نبود تا کی زنده بمونم. با اصرار بچه‌ها رژیم گرفتن رو شروع کردم و سعی کردم وزنم رو کم کنم تا بتونم سلامتیم رو دوباره به دست بیارم.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

محمد نظارت هستم. 32 سالمه و قدم 181 سانتی متره. وزن اولیه من 120 کیلو بود و بعد از دنبال کردن رژیم دکتر کرمانی به وزن 88 کیلو رسیدم.

هیچ وقت لاغر نبودم و تا جایی که یادمه همیشه اضافه وزن داشتم. همیشه به خاطر وزن زیاد مجبور بودم از لذت‌های زندگیم بزنم. کم کم حتی انجام دادن فعالیت‌های روزانه‌م بدون زحمت و سختی برام آرزو شده بود. برای انجام هرکاری نفس کم می‌آوردم و سریع به نفس نفس می‌افتادم. حتی راه رفتن هم برام سخت شده بود، اما اینها همه دلایلی که به فکر کاهش وزن افتاد‌م نیست.

بعد از اینکه وزنم به اوج خودش رسید، یعنی شدم 120 کیلو! مریضی‌ها یکی یکی سراغم اومدن. اول قند و چربی خون. بعد فهمیدم فشار خون دارم. ضربه آخر وقتی بود که فهمیدم کبد چرب در آستانه گرید سه دارم. یعنی اگر حواسم را جمع نمی‌کردم دیگه به این سادگی‌ها کبد چربم درمان نمی‌شد. با خودم گفتم آخه تو مگه چند سالته که این همه مریضی داری؟ آرزو نداری تو؟ دلت نمی‌خواد زندگی سالم داشته باشی! با این وضعیت می‌خوای چیکار کنی!

32 سالم بود و می‌دونستم با این وضعیت نمی‌شه ادامه داد. اگه می‌خواستم همینطوری تا آخر عمرم پرخوری کنم لابد به 50 سالگی که می‌رسیدم باید با ویلچر جا به جام می‌کردن. این شد که ترسیدم و تصمیم گرفتم وزنم رو کم کنم. یه بار رژیم گرفته بودم اما بعد از قطع کردن رژیم دوباره وزنم برگشت.

خب واقعیتش اینه که دکتر کرمانی تو دنیای رژیمی‌ها شهرت زیادی داره! پیج اینستاشون را دنبال می‌کردم و داستان رکورددارهاشون رو می‌خوندم. خوندن داستان‌ها و تجربه کسایی که قبلا رژیم دکتر کرمانی رو گرفته بودن باعث شد باور کنم منم می‌تونم مثل بقیه با رژیم و بدون نیاز به جراحی وزن کم کنم. رفتم تو سایت دکتر و رژیم رو به صورت آنلاین ثبت نام کردم.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

سلام. من امیر گواهی هستم. 40 سالمه و در استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 125 کیلو بود و بعد از دنبال کردن رژیم دکتر کرمانی به وزن 95 کیلو رسیدم.

چاقی من بعد از ازدواجم شروع شد. 24، 25 سالم بود که ازدواج و از همون موقع پرخوری و ریزه خواری را شروع کردم. عاشق کباب کوبیده و نوشابه بودم و هستم. نمی‌تونستم دست رد به سینه این غذا بزنم. اکثر دوستانم صاحب رستوران هستند. هر موقع به دیدن‌شون می‌رفتم یه غذای چرب و چیلی مهمونم می‌کردن. منم که نمی‌تونستم جلو خودم را بگیرم غذا را تا ته می‌خوردم. 15 سال با همین روند ادامه دادم تا به 125 کیلو رسیدم.

کم کم تاثیرات وزن زیادم روی بدنم خودش را نشون داد. توی قفسه سینه‌م احساس درد می‌کردم. پیش دکتر رفتم و گفتن کبد چرب گرید سه دارم. انگار دنیا روی سرم خراب شد. دکتر گفت اگر خوردنم را کنترل نکنم و وزنم رو پایین نیارم ممکنه به پیوند کبد احتیاج پیدا کنم.

از خودم بدم می‌اومد. حتی یک دونه عکس از من توی آلبوم خانوادگی‌مون نبود. می‌رفتم پشت دوربین قایم می‌شدم تا تصویری از هیکل زشتی که ساخته بودم، ثبت نشه. من از درون داشتم خرد خرد می‌شکستم و  فرو می‌ریختم. هیچ تمایلی برای تهیه لباس نداشتم. به سختی لباسی که اندازه‌م باشه پیدا می‌کردم. هیچ تمایلی برای مرتب کردن ظاهرم و پوشیدن لباس مرتب نداشتم؛ چون اصلا از ظاهر و هیکلم خوشم نمی‌اومد. قیافه و ظاهر برای همه مهمه. اما چون اضافه وزن داشتم و بدن زیبایی نداشتم، ظاهرم و لباس پوشیدن برام مهم نبود و اصلا به فکر داشتن ظاهر مرتب نبودم. گفتم که به مرحله تنفر از خود رسیده بودم.

مدتی سعی کردم برم دوچرخه سواری اما به خاطر اضافه وزن تاندون آشیل پام پاره شد. خون ریزی کردم. مدتی پام توی گچ بود و خونه نشین شدم. اینجا بود که با خودم گفتم دیگه بسه. دیگه باید وزن کم کنم. نمی‌تونم توی سن چهل سالگی همیشه مریض باشم و اینطوری به زندگی کردن ادامه بدم.

قبلا رژیم سر خود زیاد گرفته بودم. رژیم‌هایی که هیچ پایه علمی نداشتن. یه مدت جوگیر می‌شدم و رژیم می‌گرفتم بعدش دوباره با دیدن یه غذای خوشمزه رژیمم را می‌شکستم. یه مدت رژیم پروتئین گرفتم اما موهام به شدت شروع به ریزش کرد. با این رژیم‌ها یا وزن کم نمی‌کردم یا اگر کم می‌شد، وقتی رژیم را متوقف می‌کردم دوباره وزنم برمی‌گشت.

رکورددار افزایش وزن دکتر کرمانی

مهرزاد صابری هستم. قدم 175 سانت هست و در استان کرمان، شهرستان بم زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 57 کیلو بود که بعد از دریافت رژیم چاقی دکتر کرمانی به 68 کیلو رسیدم.

همه اضافه وزن دارن و می‌خوان لاغر بشن اما من کمبود وزن داشتم و می‌خواستم چاق بشم. همه اعضا خانواده من بیش از حد لاغرن. بیشترین مشکل من با لاغری هیکل باریکم بود. خیلی لاغر بودم و دست و پاهام زیادی باریک بودن. اصلا یه جوری بود که انگار هر لباسی می‎پوشیدم به تنم زار می‌زد. مهم نبود چه سایزی بخرم اصلا لباسی که بهم بیاد و خوش‌تیپ نشونم بده وجود نداشت. هرچه قدر می‌خوردم چاق نمی‌شدم. همه مسخره‌م می‌کردن و می‌گفتن انگل داری. طوری نگاهم می‌کردن که انگار یه بیماری خاصی دارم که انقدر لاغرم.

برای اضافه وزن خیلی از ر‌اه‌ها رو امتحان کردم. قرص‌ها و پودر‌های چاقی زیادی استفاده کردم، اما هیچ کدوم کارساز نبودن. پودر جینسینگ خوردم اما فایده‌ای که نداشت هیچ، بدتر به بدنم ضرر هم رسوند. دیگه امیدم رو از دست داده بودم. این اواخر دیگه قصد چاقی نداشتم. بی‌خیال شده بودم و گفتم همینه که هست دیگه، لابد ژنم این مدلیه. نمی‌تونم خودمو بکشم که.

چه قصد داشته باشید چاق بشید چه لاغر، امکان نداره اسم دکتر کرمانی رو نشنیده باشید. همه‌ی کسانی که به فکر رژیم گرفتن افتادن حداقل یه بار اسم دکتر کرمانی رو شنیدن. من هم از پیج اینستا ایشون رو می‌شناختم و فالوشون کرده بودم. توی پیج اینستا مطالبی که درباره رژیم چاقی گذاشته بودن رو همیشه می‌خوندم. بعد از یه مدت متوجه شدم ایشون یه کتابی دارن به اسم معجزه‌ای برای لاغرها. کتابشون رو تهیه کردم و خوندم. کتاب دکتر نظرم رو درباره خیلی چیز‌ها عوض کرد. نظرم برگشت و تصمیم گرفتم رژیم چاقی بگیرم.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

سلام. بهروز قاسمی هستم. 49 سالمه و در استان اصفهان، شهرستان زرین شهر زندگی می‌کنم. از وقتی کارمند یا به قول معروف پشت میز نشین شدم، وزنم کم کم زیاد شد. هر روز صبح به اداره می‌رفتم و همه‌ی وقتم رو پشت کامپیوتر می‌نشستم؛ به خاطر همین وزنم بالا و بالاتر ‌رفت. توی خانوادمون پدرم چاقی مفرط داره و دلیل اضافه وزن ایشون هم کم تحرکی بود.

مدت زیادی بود که از شرایط جسمی خودم ناراضی بودم. به خاطر وزن زیاد احساس سنگینی، خستگی و خواب آلودگی می‌کردم. دوست داشتم ورزش و پیاده روی کنم اما با یه کم تحرک خسته می‌شدم. زود به نفس نفس می‌افتادم و نمی‌تونستم حتی دو قدم راه برم. وزن زیاد مریضم کرده بود. کمر درد و پا درد شدید داشتم و اینها همه به خاطر وجود چربی‌های زیاد توی بدنم بود.

خیلی بد هیکل شده بودم. شکمم، سينه‌هام و ران پاهام خيلی بد شکل شده بودن. نمی‌تونستم توی آیینه به خود نگاه کنم. غبغب داشتم و از قیافه افتاده بودم. دیگه از کارهای شخصی نگم. حتی نماز خوندن هم برام سخت شده بود. بالاخره ۱۲۰ کیلو وزن کمی نیست.

یه روز یکی از دوستانم بهم گفت با این وضع غذا خوردنت حتما چربی و قند خون داری! با خودم گفتم بعید نیست حرفش درست باشه. فردا صبحش آزمایش قند خون دادم. قند صبح ناشتام 141 بود. حسابی جا خوردم! سنم خیلی بالا نبود اما شده بودم کلکسیون مریضی. درد پا و کمر، بیماری قلبی و فشار خون کم بود، قند خون و چربی خونم بهشون اضافه شد. همونجا بود که تصمیم گرفتم رویه خورد و خوراکم رو تغییر بدم و وزنم رو کم کنم. خیلی ناراحت و نگران شده بودم.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

معصومه هدایتی‌پور هستم. 27 سالمه و در استان کهگلویه و بویر احمد، شهرستان گچساران زندگی می‌کنم. وزن اولیه من 105 کیلو بود و بعد از دریافت رژیم دکتر کرمانی به وزن 80 کیلو رسیدم.

همه اعضا خانواده من، به خصوص خانواده پدریم، چاق هستن. جای تعجب نداره که من هم چاق باشم. من از بچگی تپل بودم. از سن هفت سالگی که مدرسه رفتنم شروع شد و خودم رو شناختم تا الان که27 سالمه. همیشه ولع خوردن داشتم. دست رد به سینه هیچ خوراکی نمی‌زدم و عاشق خوردن تنقلات و هله هوله بودم.

اما این عاشقی  چیزی جزء عذاب برای من نداشت. هرچی زمان می‌گذشت بیشتر و بیشتر می‌خوردم و وزنم زیاد و زیادتر و اعتماد به نفسم کم‌تر و کم‌تر می‌شد. سنم بالاتر می‌رفت و گوشه گیرتر می‌شدم. تا جایی که دیگه خونه نشین شدم. به خاطر اینکه چاق بودم و نمی‌تونستم لباس‌هایی که دوست دارم رو بپوشم، سعی می‌کردم جایی نرم.

هرموقع می‌خواستم لباس بخرم باید بازار و زیر و رو می‌کردم تا بلکه سایزم پیدا بشه و بتونم یه چیزی پیدا کنم. آخرشم لباسی که دوست نداشتم رو از سر اجبار می‌خریدم. همه اینها به کنار، به خاطر وزن زیادم پا درد و کمر درد داشتم. پیش دکتر رفتم و گفت باید وزنت رو کم کنی. همه می‌گفتن مشکل پا درد و کمر درد من به خاطر وزن زیادمه و فشاری که وزنم روی مفصل‌هام میاره.

به خاطر حرف‌ها و توصیه‌های دکتر به فکر لاغری افتادم. تازه اول جوونیم بود و نمی‌تونستم با این زانو درد و پا درد بقیه زندگی رو ادامه بدم. با خودم گفتم الان به خاطر این وزن پا درد و کمر درد داشته باشم، پس فردا که سنم بالا رفت دیگه چه مصیبتی قراره سراغم بیاد؟ خیلی ترسیدم. چندبار انواع رژیم‌ها رو امتحان کردم و دمنوش‌های مختلف لاغری رو خوردم اما فایده‌ای نداشت.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

حسین رضایی بخش‌مند هستم. 15 سالمه و در استان تهران زندگی می‌کنم. من از همون بچگی چاق بودم. مامانم می‌گه از همون نه ماهگی وزنت از بقیه بچه‌ها بیشتر بود. اصلا ما خانواد‌گی اضافه وزن داریم. دلیل اصلی چاقی من هم که معلومه دست‌پخت خوشمزه مامانم و پرخوری کردن خودم بود. خیلی غذا رو دوست داشتم و انقدر خوردم که توی 15 سالگی 99 کیلو شدم. الان که فکر می‌کنم واقعا نمی‌دونم چجوری تونستم انقدر بخورم که وزنم انقدر بالا بره!

چیزی که باعث شد به فکر کاهش وزن بیافتم نگاه تحقیر‌آمیز دیگران بود. یک روز رفتم تی‌شرت بخرم، فروشنده سایز دو ایکس لارج رو داد ولی اندازه‌م نشد. سایز سه ایکس لارج رو داد اندازه‌م نشد. سایز چهار ایکس لارج رو پوشیدم اما باز هم شکمم توش می‌افتاد و معلوم بود. خیلی عذاب کشیدم.

چون چاق بودم خیلی عرق می‌کردم. همونجا تو اتاق پرو موقع امتحان کردن سایزهای مختلف تی‌شرت کلی عرق کردم. وقتی لباس رو به فروشنده دادم و گفتم نمی‌خوامش، فروشنده گفت باید بخریش! انقدر توش عرق کردی که نمی‌تونم بدم کس دیگه‌ای بخرتش. توی همون مغازه بدترین حس دنیا اومد سراغم. نگاه بقیه مشتری‌ها به شدت تحقیرآمیز بود. همونجا تصمیم گرفتم وزنم رو کم کنم. دیگه نمی‌خواستم نگاه سنگین بقیه رو حس کنم.

قبل از این داستان هم به فکر کاهش وزن افتادم،‌ اما رژیم‌های خودسرانه می‌گرفتم که اصلا فایده نداشت. این بار تصمیمم جدی بود و باید وزنم رو کم می‌کردم! پس به یه رژیم درست و حسابی نیاز داشتم.

کدوم آدم چاقی هست که اسم دکتر کرمانی رو نشنیده باشه؟ اصلا تو دنیای چاقی، ایشون قهرمانن. شنیده بودم خیلی‌ها با رژیم ایشون وزن کم کردن. برای همینم به یکی از شعبه‌های دکتر در تهران زنگ زدم و نوبت گرفتم.

رکورددار کاهش وزن دکتر کرمانی

سپیده شیران هستم و در استان اصفهان زندگی می‌کنم. چاقی من از دوران راهنمایی شروع شد و فکر می‌کنم بیشتر به خاطر رسیدن به سن بلوغ و تغییرات هورمونی بدنم بود. از همین سن بود که شروع کردم به پرخوری. خوردم و خوردم و خوردم. به خودم اومدم دیدم وزنم رفته بالای 100 کیلو و دارم می‌ترکم! ۱۱۲ کیلو شده بودم و این موضوع به شدت عذابم می‌داد.

مهم‌ترین دلیل اینکه چرا به فکر کاهش وزن افتادم، نگاه تحقیرآمیز دیگران بود. هرجا می‌رفتم سنگینی نگاه رو روی خودم حس می‌کردم. فکر می‌کردم همه مردم دارن توی ذهنشون من رو مسخره می‌کنن. احتمالا هر کسی من رو می‌دید با خودش می‌گفت چرا جلو خودش رو نمی‌گیره و کم‌تر غذا نمی‌خوره یا چرا نمی‌ره رژیم بگیره. رفتار فروشنده‌ها از همه بدتر بود. وقتی می‌خواستم لباس بخرم همیشه با یه لحن خاصی می‌گفتن سایزتون رو نداریم. این نگاه‌ها و فکرها خیلی روی اعتماد به نفسم تاثیر می‌گذاشت و حالم رو بدتر می‌کرد. به خاطر همین جمله سایزتون رو نداریم تصمیم گرفتم وزنم رو کم کنم. دلم می‌خواست یه هیکل خوب داشته باشم و هرچی که دوست دارم بدون خجالت و با اعتماد به نفس تمام بپوشم.

من رژیم‌های متفاوتی رو امتحان کردم، اما بعد از رها کردن برنامه رژیم دوباره وزنم زیاد شد و حتی چاق‌تر از قبل شدم! دمنوش، قهوه لاغری و همه چیز رو امتحان کردم، اما به هیچ دردی نخورد. بعد از یه مدت دچار کم‌کاری تیروئید شدم. سه چهار سال هرچقدر رژیم می‌گرفتم فایده نداشت و اصلا وزنم کم نمی‌شد.